یک استاد زبان و ادبیات فارسی: بیتوجهی به شاهنامه غفلت از شناسنامه فرهنگی ایران است
فرهنگی
بزرگنمايي:
خبر یزد - ایسنا / یک استاد زبان و ادبیات فارسی گفت: با وجود جایگاه بزرگ شاهنامه در ادبیات فارسی متاسفانه این اثر در نظام آموزشی ما جایگاهی ندارد و بیتوجهی به شاهنامه به نوعی غفلت از شناسنامه فرهنگی ایران است.
علیرضا قیامتی در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: پیش از فردوسی شخصیتهایی همچون رودکی که بهدرستی پدر شعر فارسی لقب گرفته و حتی یعقوب لیث صفار، با تشویق شاعران به سرایش شعر به زبان فارسی، در حفظ و گسترش این زبان نقش ایفا کرده بودند. با این حال شاهنامه و کار سترگ فردوسی نقطه عطفی بیمانند در تاریخ زبان فارسی به شمار میآید. شاهنامه مهر تثبیت بر پیشانی این زبان زد و پرچم هویت فارسی را برافراشت. اگر شاهنامه نبود، شاید سرنوشت زبان فارسی به گونهای دیگر رقم میخورد و امکان داشت زبان عربی بهکلی جای آن را بگیرد، اما با ظهور شاهنامه زبان فارسی بر جای خود استوار و ماندگار شد، بنابراین شاهنامه را میتوان بزرگترین عامل پایداری زبان فارسی دانست.
وی ادامه داد: فردوسی در روایت بسیاری از مفاهیم پیشگام بود، اما متأسفانه تاریخنگاران ادبی ما کمتر به این نکته پرداختهاند که بسیاری از مفاهیم، آموزهها و شاخصهها نخستینبار توسط او بیان شدهاند؛ به ویژه در زمینههای اخلاقی، اجتماعی و سیاسی. مفاهیم خردمندانه و دانشورزانهای که در شاهنامه مطرح شده آنگونه که باید مورد توجه قرار نگرفتهاند و این خود ضرورت بازنگری در نگاه ما به شاهنامه را نشان میدهد.
خراسان نقش کلیدی در تثبیت زبان فارسی ایفا کرده است
این استاد ادبیات فارسی نقش خراسان در ادبیات فارسی را برجسته دانست و افزود: خاستگاه فردوسی نیز در شکلگیری شخصیت و اندیشهاش بسیار مؤثر بوده است. زبان فارسی از خراسان برخاست و فرهنگ ایرانی به ویژه پس از اسلام، در خراسان شکوفا شد. نخستین شاعران، مورخان و نویسندگان به زبان فارسی همگی از این منطقه برخاستهاند و خراسان نقشی کلیدی در تثبیت زبان فارسی و هویت ایرانی ایفا کرد. در این میان فردوسی و شاهنامه نقشی محوری داشتند. اگرچه دیگر شاعران خراسانی مانند ابوشکور بلخی، رابعه بلخی، رودکی، ناصرخسرو و سنایی نیز سهم بزرگی دارند، اما فردوسی و شاهنامه جایگاهی منحصربهفرد و ویژهای دارند.
شاهنامه حماسهای انسانی- ایرانی است
قیامتی با اشاره به بُعد جهانی شاهنامه اظهار کرد: این جایگاه ویژه علت تکریم همیشگی فردوسی در فرهنگ ایرانی است. او فراتر از یک شاعر ملی، شاعر بشریت است. تأثیر شاهنامه را میتوان در حماسههای بزرگ دنیا مشاهده کرد، از حماسههای ارمنی و قزاقستانی گرفته تا ماناس قرقیزستان. حتی در بوسنی و هرزگوین، ژاپن، کشورهای عربی شمال آفریقا و اروپا، ردپای شاهنامه دیده میشود. این کتاب هم حماسه انسانی و هم حماسه ایرانی است و به همین دلیل اثری ویژه و یکتا به شمار میرود.
وی در ادامه با اشاره به لقب «حکیم» برای فردوسی بیان کرد: لقب «حکیم» که به فردوسی اطلاق شده تنها یک واژه ساده نیست، بلکه بیانگر وسعت دانش و عمق اندیشه اوست. شاهنامه پر از آموزههای علمی، پزشکی، ستارهشناسی، فلسفی، تاریخی و اخلاقی است. فردوسی در مقام یک نظریهپرداز اجتماعی، حکومتی و فرهنگی ظاهر میشود؛ کسی که با تسلط بر دانشهای گوناگون توانسته است اثری بیافریند که نه تنها یک کتاب، بلکه یک مکتب است.
این استاد ادبیات درباره جایگاه فردوسی در نظام آموزشی گفت: با وجود چنین جایگاه بزرگی متأسفانه آثار فردوسی به آنگونه که باید در نظام آموزشی ما به ویژه در مقاطع ابتدایی و متوسطه جای نگرفتهاند. اگرچه بخشهایی از شاهنامه در برنامههای درسی وجود دارد، اما کافی نیست و نیاز به توجه بیشتر دارد. بیتوجهی به شاهنامه به نوعی غفلت از شناسنامه فرهنگی ایران است. شناخت شاهنامه یعنی شناخت ایران، پیوستگی و اتحاد ایرانیان و این خود بزرگترین فرصت برای مقابله با تهدیدهای بیرونی است.
قیامتی با اشاره به راهکارهایی برای آشنایی مؤثر نسل جوان با شاهنامه گفت: برای آشنایی مؤثر نسل جوان با شاهنامه، باید از زبان هنر و تکنولوژی بهره برد. ساخت بازیهای رایانهای با الهام از داستانهای شاهنامه، طراحی انیمیشنها و فیلمهایی جذاب برای کودکان و نوجوانان میتواند جایگزینی مناسب برای شخصیتهای خیالی غربی باشد. ما نیز میتوانیم قهرمانان بومی و الهامبخش داشته باشیم که از دل فرهنگ خودمان برآمدهاند. لازم است زبان مفاهیم شاهنامه را به زبان کودکان و نوجوانان برگردانیم و با آراستن آنها به هنر، مسیری نو برای پیوند با این اثر فراهم کنیم.
شاهنامهپژوهی باید رشتهای مستقل در دانشگاه باشد
وی افزود: در این میان ایجاد گرایشهای تخصصی در حوزه فردوسیشناسی و شاهنامهپژوهی در نظام آموزش عالی نیز ضروری است. این ضرورت به ویژه در دوره کارشناسی ارشد و حتی کارشناسی احساس میشود. با وجود اینکه در مقطع دکتری گرایش ادبیات حماسی وجود دارد، اما شاهنامهپژوهی میتواند یک رشته مستقل باشد؛ چرا که گستردگی شاهنامه چنان است که نیازمند پژوهشهای متمرکز و تخصصی است.
این استاد ادبیات خاطرنشان کرد: شاهنامه بزرگترین منبع اخلاق ایرانی نیز بهشمار میرود. هیچ فضیلت اخلاقیای نیست که در شاهنامه ستایش نشده باشد و هیچ رذیلت اخلاقیای نیست که نکوهش نشده باشد. شاهنامه نه تنها با بوستان سعدی همسنگ است، بلکه از نظر کمّی و کیفی برتر نیز مینماید. اما برای انتقال این مفاهیم به نسل امروز باید آنها را در قالبهای نو چون فیلم، سریال و هنرهای نمایشی عرضه کنیم؛ نهادهایی همچون صدا و سیما، وزارت فرهنگ و ارشاد و هنرمندان کشور باید برای این منظور تلاش کنند و محتوایی متناسب با سلیقه و نیاز نسل جدید فراهم آورند.
قیامتی با اشاره به منابع مورد استفاده فردوسی افزود: فردوسی در نگارش شاهنامه از منابع متعدد بهره برد، از جمله شاهنامه ابومنصوری و متونی به زبان پهلوی. با این حال تأثیر اندیشه فردوسی در تمام بخشهای شاهنامه کاملاً مشهود است. او نه فقط ناقل، بلکه خالق روایتها نیز بوده است. در بسیاری موارد، داستانها را بازآفرینی کرده، قهرمانان را جابهجا ساخته و نتیجهگیریها را بر پایه جهانبینی خود شکل داده است. ردپای اندیشه و هنر فردوسی در تمام شاهنامه دیده میشود.
وی تاکید کرد: در زمانی که بسیاری از بزرگان علم و ادب ما ناگزیر بودند آثار خود را به زبان عربی بنویسند و حتی برخی آرزو داشتند شاعر عرب باشند، فردوسی با حفظ احترام برای همه زبانها و فرهنگها، آگاهانه راهی دیگر در پیش گرفت. او کوشید تا جایی که ممکن است از واژههای بیگانه دوری کند و زبان فارسی را در تمام توان و گسترهاش به کار گیرد.
این استاد ادبیات فارسی و شاهنامهپژوه ادامه داد: در شاهنامه کمتر از 2 درصد واژه بیگانه وجود دارد و این نتیجه تعهد آگاهانه و ژرف او به زبان فارسی است. پیش و پس از او هیچ شاعری تا این اندازه بر حفظ زبان فارسی پای نفشرده است.
-
پنجشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۵:۳۲:۳۷
-
۳ بازديد
-

-
خبر یزد
لینک کوتاه:
https://www.khabareyazd.ir/Fa/News/722966/