رمان متمایز «دشیل همت»
مقالات
بزرگنمايي:
خبر یزد - ایسنا / «ترکهمرد» رمانی است درباره یک قتل و یک خانواده از همپاشیده؛ اما آنچه آن را از سایر آثار دشیل همت متمایز میسازد، حضور یک زوج کارآگاه – نیک و نورا چارلز – است که سبک زندگی، زبان و روابطشان، به جای آنکه در تاریکی و خشونت غوطهور باشد، رنگی از شوخطبعی دارد.
لیلا عبداللهی، مترجم و منتقد در یادداشتی با عنوان «نیمرخ در مه» درباره رمان «ترکهمرد» اثر دشیل همت نوشته است: در میان نویسندگان مکتب نوآر آمریکایی، دَشیل هَمِت جایگاه ویژهای دارد. او نهتنها یکی از بنیانگذاران روایت «کارآگاه سختجان» بود، بلکه با نثر خشک و دقیقش، سبکی به ادبیات جنایی بخشید که هم ادبی و هم پرمخاطب بود. آثار برجستهای چون «شاهین مالت»، «ترکهمرد» و «کلید شیشهای» او را به نماد ادبیاتی تبدیل کردند که در آن فساد، جنایت و طنزی سیاه در بستر شهری تیرهرو در جریان است. در این میان، «ترکهمرد» که در واپسین سالهای نویسندگیاش منتشر شد، نهتنها واپسین رمان او به شمار میآید، بلکه یکی از متفاوتترین آثار در کارنامهاش نیز هست. این رمان با ترجمه زندهیاد احمد میرعلایی از سوی نشر نو منتشر شده است.
در نگاه نخست، «ترکهمرد» رمانی است درباره یک قتل و یک خانواده از همپاشیده؛ اما آنچه آن را از سایر آثار همت متمایز میسازد، حضور یک زوج کارآگاه – نیک و نورا چارلز – است که سبک زندگی، زبان و روابطشان، به جای آنکه در تاریکی و خشونت غوطهور باشد، رنگی از شوخطبعی، شهریگری و حتی نوعی اشرافیت شرابی دارد.
بازار ![]()
نیک چارلز، کارآگاه بازنشستهای که اکنون با همسر ثروتمندش در نیویورک زندگی میکند، درحالیکه برای تعطیلات به لسآنجلس آمدهاند، ناخواسته درگیر پروندهای میشود که مربوط به گذشته او است: گمشدن یک مخترع عجیبوغریب و قتل منشیاش. این ماجرا پای خانواده وینانت را وسط میکشد: میمی، همسر سابق مخترع؛ دوروتی، دخترشان که دلبسته نیک است؛ و گیلبرت، پسری سرد و دلمشغول موضوعاتی چون قتل و آدمخواری. خانوادهای گرفتار در سوءتفاهمها، تنشها و رازهایی که همانقدر که بارِ جنایی دارند، نمایی از بیثباتی اجتماعی نیز هستند.
در این اثر، همت به جای آنکه تنها بر جنبه رازآلود و جنایی ماجرا تکیه کند، تمرکز خود را بر دیالوگها، روابط میان شخصیتها، و توصیف ظرافتهای اجتماعی معطوف میدارد. زوج نیک و نورا، با آن مکالمات درخشان، طعنهآمیز و مملو از نوشیدنی، بیش از آنکه درگیر تعقیب و گریزهای پرهیجان باشند، در مهمانیها، هتلها، رستورانها و بارهای مخفی دورانِ منع مشروبات الکلی پرسه میزنند. اگرچه نیک بارها میگوید که تمایلی به ورود به پرونده ندارد، اما روح کنجکاو و تجربهگرای او، همچنان او را به دل ماجرا میکشاند. درواقع، معمای جنایی کتاب همانقدر پیش میرود که نیک مینوشد و با دیگران خوشوبش میکند.
ویژگی دیگر این رمان، حضور پررنگ زبان عامیانه آمریکایی است. نزدیک به نود درصد متن، از دیالوگ تشکیل شده که در قالب زبانی محاورهای، گاه طنزآمیز و گاه تلخ، ساختار کلی رمان را پیش میبرد. در این میان، صحنه نوشخواری در یک بار زیرزمینی (در فصل بیستودوم)، نمونهای شاخص از فضای طنزآمیز و کجسلیقگیهای خوشریتم دهه سی میلادی است.
بااینحال، همهچیز در کتاب در خدمت یک نمایش فریبنده نیست. پشت چهره پُرزرقوبرق شخصیتها، زخمهایی عمیق و روانی وجود دارد. خانواده وینانت، با تنشها و خشونتهای درونیشان، بازتابی از بیهویتی مدرن و ناکامی در روابط انسانیاند. بخشی از ماجرا نیز با اشاره به کتابی درباره آدمخواری واقعی، چرخشی نابههنگام اما معناگرایانه پیدا میکند: جنایت، نه در سایه فرهنگ گانگستری، بلکه در بستر ناکامیهای خانوادگی و آسیبهای روحی شکل میگیرد.
پایانبندی رمان، برخلاف سنتهای معمول ادبیات جنایی، چندان قطعی و رضایتبخش نیست. نیک چارلز میگوید که تا حد زیادی اطمینان دارد قاتل کیست، اما ممکن است بعضی جزییات اشتباه باشد. این اعتراف به تردید، جسارتی است از سوی نویسندهای که میخواهد به مخاطب یادآوری کند که در جهان واقعی، حقیقت آنگونه قطعی و درخشان نیست که کارآگاهان دیگر چون هرکول پوآرو و شرلوک هلمز ارائه میدهند.
اقتباس سینمایی از این رمان در سال 1934 ساخته شد و با بازی درخشان ویلیام پاول و میرنای لوی، موفقیتی بیسابقه به دست آورد. فیلم، که بر طنز و شیمی میان بازیگران اصلی تأکید داشت، چنان مورد استقبال قرار گرفت که پنج دنباله دیگر نیز براساس آن ساخته شد. نقدهای آن دوران از فیلم، آن را «ترکیبی عالی از کمدی و هیجان» دانستند و بازیهای پاول و لوی را تحسین کردند. حتی فیلمساز بزرگی چون آکیرا کوروساوا، آن را در فهرست فیلمهای محبوب خود قرار داد. در سالهای بعد، این اثر در فهرستهای متعدد موسسه فیلم آمریکا نیز جای گرفت و منتقدی چون راجر ایبرت آن را به عنوان یکی از آثار بزرگ سینما معرفی کرد.
اما در ورای تمام موفقیتهای سینمایی و استقبال عمومی، «ترکهمرد» اثری است که باید آن را در بستر تاریخی و اجتماعی زمانهاش خواند. دوران رکود بزرگ، ناکامیهای اقتصادی، فروپاشی ارزشهای خانوادگی و بیاعتمادی به نهادهای رسمی، همگی در متن و زیرمتن رمان حضوری پررنگ دارند. شاید بتوان گفت که نیک و نورا چارلز، با آن شادخواری دائمی و شوخیهای دلنشینشان، تلاش دارند تا مِهی روانی را که بر جامعه سایه انداخته، در خنده و نوشخواری بپوشانند.
در مجموع، «ترکهمرد» اگرچه از حیث ساختار جنایی، گاه پراکنده یا حتی ناقص به نظر میرسد، اما به عنوان اثری که ژانر نوآر را به لایههایی تازه از طنز، زبان، و نقد اجتماعی پیوند میدهد، جایگاهی شایسته در تاریخ ادبیات معاصر دارد. خواندن آن، نهفقط برای دوستداران جنایی، که برای هر کسی که به تاریخ فرهنگی آمریکا، زبانشناسی ادبی، و تصویرهای سینمایی علاقه دارد، ضرورتی فراتر از سرگرمی است.
-
يکشنبه ۲۲ تير ۱۴۰۴ - ۱۶:۰۰:۲۸
-
۱۱ بازديد
-

-
خبر یزد
لینک کوتاه:
https://www.khabareyazd.ir/Fa/News/735263/