خبر یزد - در دهههای 1320 و 1330، پهلوانان محلهای در تهران با تکیه بر منش پهلوانی و نفوذ اجتماعی خود، از چهرههای مردمی به بازیگران مؤثر عرصه سیاست بدل شدند.

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما ، طیب حاج رضایی که بارها به خاطر نزاع و درگیری، دستگیر و زندانی شده بود، در سال 1322، به بندرعباس تبعید شد. وی در کودتای آمریکایی 28 مرداد 1332، در کنار ارتش شاهنشاهی و افرادی، چون شعبان جعفری، از تحکیم کنندگان رژیم پهلوی بود. طیب بعد از پیروزی کودتای آمریکایی، ملقب شد به «تاج بخش» و امتیازات زیادی از جمله واردات انحصاری مرکبات را از دولت کودتا گرفت. اما در قیام 15 خرداد و پس از دستگیری حضرت امام (ره)، در حالی که رژیم شاه انتظار داشت طیب مانند کودتای 28 مرداد، وارد عمل شود، وی با حاج اسماعیل از رفقای قدیمی، نه در مقابل مردم، بلکه در کنار مردم ایستاد.
روح «ایمان خواهی» طیب
دسته سینه زنی طیب یکی از مشهورترین و بزرگترین دستجات عزاداری و سینه زنی اباعبدالله الحسین (ع) در میدان خراسان و تهران بود. خود لباس مشکی میپوشید و در میان مردم به راه میافتاد و اطعام میکرد. همین عشق به اهلبیت (ع) به ایمان سیاسی و اجتماعی وی بدل شد و اوج این گذار معنوی، در ولایتمداری طیب ظهور کرد.
طیب همواره با برخی علما و روحانیون ارتباط داشت. به گفته سیدحمید روحانی در کتاب نهضت امام خمینی (ره)، وی؛ «چهرهای محبوب در میان مردم پاییندست بود، که روحیهای مذهبی و احترام عمیقی به روحانیت داشت». برخی از اسناد ساواک هم بر این موضوع تأکید دارد: «چندی است که طیب حاج رضایی تغییر لحن داده و با طرفداران آیت الله کاشانی طرح دوستی ریخته، کما اینکه در ایام سوگواری ماه محرم، باقر نهاوندی اغلب در تکیه طیب حاضر میشد، مخصوصاً در لیله جمعه هفتم قتل امام نامبرده، در آن تکیه مشاهده نموده که با طیب صحبت میکردند. چون طیب حاج رضایی عازم عتبات عالیات است، ممکن است از طرف آیت الله کاشانی برای علمای مخالف دولت حامل پیامی باشد.»
با اوجگیری نهضت امام خمینی (ره) در سالهای 1341 و 1342، طیب حاجرضایی وارد مرحلهای تازه از زندگی و از مریدان امام خمینی (ره) شد. در تاریخ معاصر ایران، کمتر چهرهای را میتوان یافت که همچون طیب، مسیر «عیاری و فتوت» را تا قله «ایمان و شهادت» پیموده باشد.
حاج اسماعیل و مبارزه با بهائیت
محمداسماعیل رضایی در سال 1339 به مکه رفت و از این زمان به بعد به حاج اسماعیل معروف شد. وی که رفاقتی قدیمی با طیب داشت، از ارادتمندان اهل بیت (ع) بود. او همیشه در هیئتها، محافل و مجالس مذهبی شرکت میکرد و خودش یکی از بانیان این مراسم بود. گفته میشود «حاج اسماعیل بسیار متدین و اهل مسجد و منبر و مقید به پرداخت حقوق مالی شرعی و جزو هیئت مدیره یکی از هیئتهای مذهبی مهم تهران» بوده است. مشارکت در ساخت یک کارخانه برق برای تأمین روشنایی خانههای مردم جنوب تهران، کمک مالی به هیئات مذهبی، تعمیر یا احداث مسجد از دیگر کارهای عام المنفعه وی به شمار میرود.
حاج اسماعیل پس از ارتحال آیتالله بروجردی، مقلد امام خمینی (ره) شد و سالی چند بار برای پرداخت وجوهات شرعی به محضر معظم له، میرسید. هنگامی که در اواخر دهه 1330، تحرکات بهائیان شدت یافت، حاج اسماعیل در خیابان آزادی و روبروی شرکت پپسیکولا (که گفته میشد متعلق به بهائیان است)، مسجدی به نام «مسجد صاحبالزمان (عج)» بنا کرد. این مسجد به سرعت به پایگاهی برای مقابله با انحرافات بهائیان تبدیل شد.
بستن بازار در 15 خرداد
پس از دستگیری امام خمینی (ره) در سحرگاه 15 خرداد 1342، اعتراضهای وسیعی در شهرهای مختلف کشور شکل گرفت. بازار تهران هم که به عنوان نبض اقتصادی کشور از اهمیت زیادی برخوردار بود، در واکنش به دستگیری امام (ره) تعطیل شد و بازاریان همگام با اقشار مختلف مردم، وارد خیابانها شدند.
حاج اسماعیل رضایی و طیب حاجرضایی از فعالترین انقلابیون بودند که در تعطیلی و بسیج بازار در 15 خرداد نقش داشتند. از آن جهت که آنان از متنفذین بازار بودند، توانستند در کوتاهترین زمان، تظاهرات را سامان دهی کرده و گسترش دهند. در اسناد ساواک آمده است: «نامبرده (طیب حاجرضایی) در تحریک بازاریان و جمعآوری مردم نقش برجستهای داشته است.»
سند بصیرت طیب
در قیام 15 خرداد 1342 و دستگیری امام خمینی (ره)، در حالی که رژیم شاه، چون گذشته انتظار همراهی و سرکوب اعتراضات مردمی را از سوی طیب داشت، وی با بصیرتی برخاسته از ایمان و محبت به امام (ره)، در برابر تطمیع و تهدید ایستادگی کرد و با انقلابیون همراه شد.
پس از دستگیری وی توسط ساواک، هر چند به طیب گفته شد: «در پشت رادیو بگو من از [امام] خمینی پول گرفتهام که در تظاهرات شرکت نمایم»، اما وی در جواب گفت: «من از شاه پول گرفتم که روز 28 مرداد مملکت را شلوغ کنم، ولی از (امام) خمینی پول نگرفتم. من برای زندگی خودم نمیتوانم تهمت به یک شخص خداپرست و پیشوای مسلمانان بزنم». این جمله، در پرونده رسمی دادگاه نظامی نیز ثبت و بعدها به سند ایمان و بصیرت طیب تبدیل شد. بر اساس اسناد ساواک، علت اعدام طیب حاجرضایی، همین خودداری از تهمت زدن به امام خمینی (ره) بوده است.
وی که حقیقت را بر مصلحت ترجیح داد، «غیرت محلهای» را به «غیرت ملی و دینی» وسعت بخشید و عیاری را به ایمان گره زد.
شبستان حاج اسماعیل رضایی و باغ طوطی
سرانجام صبح روز 11 آبان 1342، پنج ماه بعد از قیام 15 خرداد، حکم تیرباران طیب حاج رضایی و محمد اسماعیل رضایی در پادگان حشمتیه تهران اجرا شد. به روایت شاهدان، طیب پیش از اجرای حکم وضو گرفت، نماز خواند و در حالیکه نام امام خمینی (ره) را بر زبان داشت، به شهادت رسید.
پیکر دو شهید تحت کنترل شدید به حرم حضرت عبدالعظیم (ع) منتقل شد. پیکر طیب بنا به وصیت خودش، در محوطه حرم، در محلی که به باغچه علیجان یا باغ طوطی معروف بود، به خاک سپرده شد. مزار شهید حاج اسماعیل هم مابین حرم امامزاده طاهر (ع) و حرم حضرت عبدالعظیم (ع) قرار دارد و شبستان آنجا هم به نام شهید حاج اسماعیل رضایی نامگذاری شده است.
رنگ خدا
رهبر معظم انقلاب در دیدار با فرزندان حاج اسماعیل رضایی در دهم دی ماه 1375 در باب مقام والای این دو شهید گفتند: «یکی از بالاترین و با فضیلتترین شهادتها، شهادتی است که پدر شما و مرحوم طیب به آن شهید شدند؛ در دوران غربت، وحشت و اختناق؛ آن هم تنها. یک وقت انسان با هزار نفر به میدان جنگ میرود؛ یک وقت انسان، تنها در مقابل دشمن قرار میگیرد؛ این یکطور دیگر است. دورهی اختناق واقعاً خیلی سخت بود؛ به خصوص نسبت به اینها که وضع عجیبی داشتند. خداوند انشاءاللَّه درجاتشان را عالی کند.»
معظم له همچنین در دیدار با خانواده شهدای 15 خرداد در سال 1382، در باره طیب گفتند: «طیب حاجرضایی نمونه آن است که اگر انسان دلش را به ایمان بسپارد، گذشتهاش هم رنگ خدا میگیرد».
این تعبیر، در واقع تأکیدی است بر حقیقتی که در سیر تاریخی زندگی طیب بهروشنی دیده میشود؛ گذار از عیاری و فتوت دنیوی به ایمان و ولایتمداری الهی. به راستی پیوند عمیق طیب حاج رضایی با «هیئتهای مذهبی»، «ارادت به اهلبیت (ع)» و «ارتباط با روحانیون»، وی را از یک پهلوان غیور محلهای به انسانی مؤمن و متعهد به ارزشهای والای دینی و ملی بدل کرد.
نویسنده و پژوهشگر: فرشته مقدم