خبر یزد - تسخیر لانه جاسوسی در 13 آبان 1358، هنگامی رخ داد که دانشجویان پیرو خط امام خمینی (ره) سفارت آمریکا در تهران را اشغال کردند و آن را نماد مبارزه با نفوذ آمریکا دانستند.

 به گزارش خبرگزاری صدا و سیما ؛ بی تردید سیزدهم آبان 1358، نقطهعطفی استوار در تاریخ انقلاب اسلامی ایران است که با عنوان «روز تسخیر لانه جاسوسی آمریکا» به ثبت رسید. این رویداد که توسط دانشجویان پیرو خط امام (ره) صورت گرفت نه یک رفتار نشأت یافته از احساسات و هیجانهای انقلابی، بلکه حرکتی عمیقاً راهبردی و برآمده از بطن جامعهای بود که خاطرهی تلخ توطئهها و دخالتهای آمریکا را از کودتای 28 مرداد 1332 تا آن روز از یاد نبرده بود. برای تحلیل این واقعه، باید به زمینههای تاریخی آن پرداخت.
 انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 تنها یک تغییر حکومت نبود، بلکه یک تحول برجسته ژئوپلیتیک بود که معادلات قدرت در منطقه غرب آسیا را دگرگون ساخت. آمریکا و متحدان غربی او، که پیش از این ایران را «ژاندارم منطقه» میدانستند، اکنون با روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی، دشمنی راهبردی در برابر خود میدیدند که به تعبیر آنها لازم بود مهار شود؛ بنابراین از همان ابتدا، دشمنیهای آمریکا علیه نظام اسلامی آغاز شد.
 بر این اساس ادامه حضور دیپلماتیک آمریکا در ایران پس از انقلاب، با ابهاماتی عمیق همراه بود. علی رغم وجود این ابهامات و اینکه توطئههای آمریکا از بهمن 57 تا آبان 58 از چشم نیروهای انقلاب پنهان نمانده بود، ولی همچنان با خویشتن داری از تعرض به سفارت آمریکا و منافع او خودداری میشد.
 اما در نهایت پذیرش شاه فراری در خاک آمریکا به بهانه دریافت خدمات درمانی در اواخر مهرماه 58، به عنوان آخرین حلقه از توطئههای آمریکا برای بازگرداندن رژیم پیشین تفسیر شد. این اقدام خشم انقلابیون را برانگیخت و این باور را تقویت کرد که سفارت آمریکا در تهران، کماکان به عنوان «لانه جاسوسی» در حال طراحی برای سرنگونی حکومت نوپای اسلامی است.
 بعدها با تسخیر سفارت و بررسی اسناد به جای مانده، روشن شد که این باور کاملا مطابق با واقع بوده است. شاید تصور شرایطی که در آن سفارت تسخیر نمیشد، به درک عمیق این اقدام برجسته کمک کند. به نظر میرسد در صورت عدم تسخیرتسخیر لانه جاسوسی، انقلاب اسلامی با تهدیدات جدی و احتمالاً جبران ناپذیری مواجه میشد:
 1- تداوم شبکه جاسوسی و خرابکاری: اسناد به دست آمده از سفارت -که بعدها در جلدهای متعدد به عنوان اسناد لانه جاسوسی منتشر شد- به وضوح نشان میداد که این مرکز، پایگاهی برای شناسایی، نفوذ و ایجاد تفرقه در صفوف انقلاب است. اگر این لانه فعال میماند، آمریکا میتوانست با ارتباط با گروههای ضدانقلاب و عناصر وابسته به رژیم گذشته، توطئههای متعددی را برای براندازی نرم یا سخت طراحی و اجرا کند.
 2- انحراف مسیر انقلاب: پذیرش ظاهری انقلاب توسط آمریکا و ادامه روابط دیپلماتیک، میتوانست منجر به نفوذ تدریجی فرهنگ و سیاستهای غربی در بدنه نظام جدید شود. این امر خطری بود که امام خمینی (ره) بارها بر آن تأکید داشتند. قطع رابطه و افشای چهره واقعی آمریکا، مانع از آن شد که انقلاب در دام «نرم» استعمار گرفتار آید.
 3- تقویت لیبرالها و وابستگان: آمریکا با حفظ سفارت خود، میکوشید تا با جناحهای به اصطلاح میانهرو و لیبرال از جمله برخی اعضای دولت موقت، ارتباط برقرار کرده و آنان را در برابر خط فکری امام خمینی (ره) تقویت کند. تسخیر سفارت، این بازی سیاسی را خنثی کرد و موازنه قوا را به نفع جریان انقلابی و ضد استکباری تغییر داد.
 4- خلاء اطلاعاتی و امنیتی: دانشجویان با تسخیر سفارت، به گنجینه عظیمی از اسناد محرمانه دست یافتند که نقشهها، عوامل نفوذی و روشهای کاری سیا (CIA) و دیگر نهادهای اطلاعاتی آمریکا را افشا میکرد. این اطلاعات به جمهوری اسلامی کمک شایانی برای پاکسازی نهادهای حساس از عناصر وابسته و خنثیسازی برخی توطئهها کرد. این موضوع تا مدتها موجب خلاء اطلاعاتی برای آمریکا شده بود.
 بنابراین تسخیر سفارت، حقی مشروع و اقدامی قاطع برای صیانت از انقلاب بود. حتی فرانسیس آنتونی بویل پژوهشگر و استاد علوم سیاسی دانشگاه ایلینوی آمریکا، این اقدام را طبق ماده 51 منشور سازمان ملل متحد، حق مشروع دفاعی ایران در برابر تهدیدات آمریکا دانسته و این حرکت دانشجویان را پیشگیری از تجاوز و جلوگیری از اقدام آمریکا به یک کودتای دیگر بر شمرده بود.
 با این اوصاف واقعه 13 آبان، نقطه آغازین برای دشمنی آمریکا با ملت ایران نبود؛ چرا که این دشمنیها از سالها پیش آغاز شده و برخی حوادث تاریخی مانند کودتای 28 مرداد 32 نیز نمونهای روشن از آن به شمار میرفت. 13 آبان نقطه شروع نبود؛ بلکه صرفا رویدادی بود که موجب علنی شدن دشمنی آمریکا با ملت ایران شد.
 این دشمنیها نزدیک به پنج دهه ادامه یافته است. بسته آمریکا برای فشار بر ایران و مهار آن طیفی از ابزارهای سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی را در بر میگیرد. تحریمهای ظالمانه، پشتیبانی از گروهکهای تروریستی، حمایت از صدام حسین و رژیم صهیونی، عملیات نظامی مستقیم علیه ملت ایران، جنگ روانی از طریق رسانههای وابسته، تروریسم دولتی و ترور شخصیتهای برجسته همچون شهید سلیمانی و تلاش برای فعال سازی گسلهای قومی و مذهبی تنها بخشی از مهمترین نمونههای دشمنی آمریکا با ملت ایران در طول سالهای پس از انقلاب است.
 جمهوری اسلامی نیز در این سال ها، نه با انفعال بلکه با راهبرد مقاومت فعال و با استفاده از ظرفیتهای مادی و معنوی خود به مقابله با این تهدیدات پرداخته است. باور به اراده الهی در نصرت جبهه حق، ولایت فقیه، انسجام و وحدت ملی، توسعه توانمندیهای داخلی و استفاده بجا و توامان از ظرفیت میدان و دیپلماسی تنها بخشی از ثروت و تدبیر ملت بزرگ ایران برای مقاومت فعال در برابر نظام سلطه بوده است.
 بنابراین تسخیر لانه جاسوسی حمله به یک مکان دیپلماتیک نبود، بلکه واکنشی دفاعی در برابر توطئهای بزرگ برای سرکوب نهضت اسلامی مردم ایران بود. این اقدام نه تنها «لانه فساد» را تعطیل کرد، بلکه هویت مستقل و ضداستکباری انقلاب اسلامی را به جهان نشان داد؛ هویتی که باعث شد ایران 1404، به تنهایی و با تکیه بر قدرت درونی خود، 12 روز نه فقط مقابل رژیم صهیونی بلکه در برابر تمام نظام سلطه مقاومت کند و آنها را در دستیابی به اهدافشان ناکام گذارد و این چیزی نیست جز میوه درخت مقاومتی که در سالهای پیشین کاشته شده است.
 نویسنده و پژوهشگر: عباس کریمیان