خبر یزد - کابینه ارتشبد غلامرضا ازهاری در آبان 1357 به دستور محمدرضا پهلوی و در بحبوبه اعتراضات انقلابی با هدف برقراری نظم و آرامش از طریق حکومت نظامی تشکیل شد.

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما ؛ پانزدهم آبان ماه یادآور یکی از آخرین ترفندهای رژیم پهلوی برای بقاست؛ روزی که در سال 1357 محمدرضا پهلوی در اقدامی آشکار برای مهار امواج خروشان انقلاب اسلامی، ارتشبد غلامرضا ازهاری را به نخست وزیری منصوب کرده و دولتی نظامی تشکیل داد. این اقدام که در واکنش به گسترش اعتراضات مردمی و تشدید بحران مشروعیت رژیم صورت گرفت، نه تنها راهکاری برای بازگرداندن ثبات نبود؛ بلکه خود نشانهای آشکار از درماندگی و ضعف عمیق ساختار سلطنت پهلوی محسوب میشد.
دولت نظامی ازهاری در شرایطی قدرت را به دست گرفت که کشور در آتش خشم عمومی میسوخت. راهپیماییهای میلیونی، اعتصابات صنفی به ویژه در صنعت نفت و صدای رسای رهبری نهضت، امام خمینی (ره) بنیانهای حکومت را به لرزه درآورده بود. انتصاب ازهاری، که پیش از آن ریاست ستاد ارتش را بر عهده داشت، تلاشی ناامیدانه با هدف به کارگیری آخرین برگ برنده رژیم، یعنی ارتش برای ایجاد رعب و سرکوب بود. تاریخ نگاران معتقدند روی کار آمدن کبینه نظامی ازهاری حاصل مشورت شاه با ویلیام سولیوان (سفیر امریکا) و آنتونی پارسونز (سفیر انگلیس) و اصرار آنها برای روی کارآمدن یک دولت نظامی بود.
برژینسکی مشاور امنیت ملی دولت کارتر، در تماسی تلفنی به شاه حمایت کامل دولت متبوع خود را از وی اعلام کرد. این تماس متعاقب جلسهای که در کاخ سفید و در ارتباط با گزارش سولیوان برگزارگردیده بود، گرفته شد. در آن گزارش، سولیوان به وضعیت متزلزل شاه و روند رو به گسترش انقلاب اسلامی ایران اشاره کرده بود.
برژینسکی در خاطرات خود چنین مینویسد: «من به شاه گفتم که ایالات متحده امریکا در بحران کنونی به طور تام و تمام و بدون هیچگونه قید و شرطی از شما حمایت میکند؛ شما از حمایت کامل ما برخوردار هستید؛ ثانیاً ما از تصمیم شما چه راجع به شکل و چه راجع به ترکیب حکومت مورد نظرتان حمایت خواهیم کرد؛ و ثالثاً ما شما را به هیچگونه راه حل خاصی تشویق و ترغیب نمیکنیم. خطاب به او افزودم که امیدوارم روشن کرده باشم و به سفیرمان نیز دستور داده شده تا این نکته را روشن کند که ما شما را برای در پیش گرفتن جهت خاصی نصیحت یا ترغیب نمیکنیم... به نظر من مشکل شما این است که باید دست به یک سلسله اقدامات خاصی بزنید که اقتدار شما را به نحو مؤثر نشان دهد. شاه به سادگی پاسخ داد: چشم».
توصیه کاخ سفید در حقیقت چراغ سبزی برای تشکیل دولت نظامی بود و رژیم با این اقدام میپنداشت که میتواند از طریق نمایش قدرت نظامی، فضای سیاسی را کنترل کرده و انقلاب را به تعویق اندازد.
خود محمد رضا پهلوی نیز در روز 15 آبان در تلویزیون حاضر شد و طی نطقی به خطاهای رژیم خود اعتراف کرده و از مردم خواست آرامش خود را حفظ کنند. او گفت پیام انقلاب ملت ایران را شنیده است و متعهد میشود که خطاهای گذشته و بی قانونی و ظلم و فساد دیگر تکرار نشود، بلکه خطاها از هر جهت جبران نیز گردد.
پس از نطق شاه، ازهاری نیز در رادیو و تلویزیون ملی حاضر و مشابه سخنان شاه را تکرار کرد. با این حال، تشکیل دولت نظامی نه تنها بحران را حل نکرد، بلکه به تشدید آن انجامید. این اقدام به وضوح نشان داد که رژیم دیگر هیچ ابزار سیاسی برای گفتوگو با مردم و مدیریت بحران ندارد و تنها به زور متوسل شده است.
امام خمینی (ره) به عنوان رهبر نهضت اسلامی نیز در واکنش به تشکیل دولت جدید و نطقهای پس از آن گفته بودند: تغییر دولت ها، تأثیری در نهضت عمومی ایران ندارد؛ دولت چه دولت نظامی باشد و چه دولتهای دیگر، نمیتوانند مسائل را حل کنند؛ یعنی قیامی که از مردم صادرشده، این قیام را بشکنند. حرفهاى شاه هم حرف هایى است که دیگر ملت از او نمىپذیرند. این مطالبى که حالا گفته و تعهدى که داده است، آغاز سلطنتش هم این تعهد را داد و قسم خورد؛ تعهد را داد و خلاف کرد. اکنون دیگر این تعهدات اثرى ندارد (صحیفه امام، 4/331). حرف آخر امام این بود: این دست وپا کردنها در ایران دیگر هیچ رنگى ندارد و فایدهاى براى شاه ندارد. شاه باید برود و چارهاى جز این نیست (همان، 338).
دولت ازهاری با شعار اعاده نظم و اجرای قانون اساسی روی کار آمد، اما در عمل با تشدید سانسور، گسترش حکومت نظامی و تقریباً تعطیل کردن فضای سیاسی، خود را در تقابلی مستقیم با خواست عمومی ملت قرار داد. مهمتر آن که، این دولت نتوانست حتی اعتماد کامل بدنه ارتش را نیز جلب کند؛ نشانههایی از شکاف و نافرمانی در میان درجهداران و سربازان ظاهر شد که بعدها در حوادثی مانند فرار از پادگانها و همراهی نظامیان با مردم به اوج خود رسید.
شکست پروژه دولت نظامی ازهاری را میتوان از چند منظر تحلیل کرد. نخست، رژیم در درک ماهیت انقلاب اسلامی دچار خطای راهبردی شده بود؛ این جنبش، قیامی صرفاً سیاسی یا آشوبی خیابانی نبود که با سرنیزه قابل مهار باشد؛ بلکه خیزشی عمیقاً ریشهدار با پشتوانه ایمان مذهبی و اراده ملی بود. دوم، جامعه ایران در آن مقطع به مرحلهای از آگاهی و انسجام رسیده بود که دیگر ابزارهای قهری پاسخگوی آن نبود. سوم، رهبری حکیمانه امام خمینی (ره) و تاکید ایشان بر مبارزه مسالمتآمیز و عدم درگیری مستقیم با ارتش، باعث بیاثر شدن سیاست سرکوب نظامی شد.
در نهایت دولت نظامی ازهاری کمتر از دو ماه دوام آورد و در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی با استعفای ازهاری سقوط کرد. پانزدهم آبان و انتصاب ازهاری، به عنوان نمادی از واپسین تلاشهای یک رژیم وابسته و غیرمردمی برای بقا، در تاریخ ثبت شد. این دوره کوتاه آخرین نفسهای رژیم پهلوی بود و شکست آن، راه را برای تشکیل دولت شاپور بختیار و سپس پیروزی نهایی انقلاب اسلامی در 22 بهمن هموار کرد.
نویسنده و پژوهشگر: عباس کریمیان