خبر یزد

آخرين مطالب

طبیب دلها؛ پزشکی که با تمام وجود در یزد پزشکی کرد مقالات

طبیب دلها؛ پزشکی که با تمام وجود در یزد پزشکی کرد
  بزرگنمايي:

خبریزد- «حسین مسرّت» محقق و پژوهشگر تاریخ یزد در گفت وگو با ایسنا ضمن قرائت شعری از دکـتر «محمّد بامشاد» از پزشکان نام‌آور یزد به این مضمون که «قـدر خـود نشـناختــم در اوج دوران شـباب/در بــلا افـتاده‌ام اکـنون که پیــر و غافلــم***گر ملامت‌ها کنندم خلق، جای شبهه نیست/با وجود سـنّ و سـالم، همچنان من جاهلـم»، در مورد زندگی‌ او تصریح کرد: محمد بامشاد در صبح‌گاه هفدمین روز دی 1328 در خانواده‌ی فرهنگی «محمّد حسین بامشاد» و «فرّح انگیز مشتاق» که هر دو از فرهنگیان برجسته و با سابقه‌ی یزد بودند، چشم به دنیا گشود.

وی با بیان این که خانواده‌ی بامشاد ساکن کوی منارگلی از محلّات تاریخی یزد بودند، ادامه داد: محمّد 5.5 ساله بود که راهی دبستان ادب واقع در مقابل پارک کنونی وحشی بافقی شد و دوران دبستان را با نمرات عالی در خرداد 1340 به پایان برد و سپس برای گذراندن دوره سیکل اوّل به دبیرستان مارکار رفت و در ادامه برای سیکل دوم در سال 1343 دانش آموز دبیرستان آزادی کنونی شد.

مسرت با اشاره به نقل قولهایی از همکلاسان آن دوران بامشاد، از ویژگی‌های بارز او از همان دوران مدرسه را ادب، رفتار و اخلاق ذکر کرد و گفت: مهندس قیصری از همکلاسی‌های او می‌گوید: «6 سال با دکتر بامشاد در دبستان ادب و سه سال نیز در مقطع دبیرستان با یکدیگر درس خواندیم. از همان موقع مؤدّب و آرام بود و بیشتر در جمع بچّه‌های خوب کلاس حضور داشت. رفتار و اخلاقش مورد تأیید همه مخصوصاً مدیر و ناظم مدرسه بود. در دوران ابتدایی یادم است سر کلاس مرتّب حاضر می‌شد و شاخص ترین رفتاری که از او دیدم این بود که خیلی با محبّت با هـم کلاسی‌هایش رفتار می‌کرد و زبانزد خاصّ و عام بود.»

وی به راهیابی محمّد به رشته پزشکی دانشگاه ملّی ایران که از معتبرترین دانشگاه‌های پزشکی ایران بود در اوّل مهر 1347 اشاره و در این باره به نقل از مادرش طی گفت‌وگویی عنوان کرد؛ «پسرم 25 سالش بود که پزشک شد. یادم است که بعد از این که دیپلمش را گرفت، شهرهای مختلفی می‌رفتیم برای این که امتحان بدهد. رشتۀ طبیعی خوانده بود و می‌خواست ادامه‌ی تحصیل بدهد، مشهد، اصفهان، شیراز رفتیم و امتحان داد، قبول نشد. تهران که امتحان داد، دانشگاه ملّی(شهید بهشتی فعلی) قبول شد. در مدرسه بودم که دفتردارمان آمد به من گفت: مبارک باشد. گفتم: برای چی؟ گفت: اسم محمّد را دیده که قبول شده است. پسرم وقتی فهمید که قبول شده، گفت: من نمی‌روم این دانشگاه، هزینه‌اش زیاد است، هفت هزار تومان آن موقع برای یکسال تحصیل می‌گرفتند. راضی‌اش کردم و گفتم‌: تو نگران هزینه‌اش نباش برو.»

مسرت در ادامه خاطرنشان کرد: محمد در مهر 1353 توانست پس از هفت سال تحصیل شبانه روزی از پایان نامه‌ی خود با درجه‌ی ممتاز دفاع کند و به جامعه‌ی مقدّس پزشکی درآید. وی در همان سال پروانه پزشکی برای طبابت را دریافت کرد و در آذر 1353 با درجه‌ی ستوان یکمی در رسته‌ی پزشکی، به خدمت مقدّس نظام وظیفه در پایگاه چهارم شکاری دزفول پرداخت و پس از 18 ماه خدمت در خرداد 1355، به زادگاه خود یزد برگشت.

این پژوهشگر و نویسنده‌ی برجسته تاریخ یزد افزود:  دکتر بامشاد پس از پایان خدمت در مرداد همان سال پروانۀ پزشکی خود را از سوی هیأت مدیرۀ نظام پزشکی ایران دریافت کرد امّا او که عاشق رشته‌ی پزشکی و رسیدن به قلّه‌های افتخار آن بود،  با تلاش زیاد موفّق به قبولی در دورۀ تخصّصی جرّاحی عمومی دانشگاه ملّی شد و از آبان همان سال به تحصیل در آن دانشگاه پرداخت.

وی ادامه داد: او از آن سال تا آبان 1359 که موفّق به گذراندن دوره‌ی تخصصّی جرّاحـی عمومی شد، در مراکز آموزشی، بهداشتی و درمانی تهران به ویژه بیمارستان‌های لقمان الدّولۀ ادهم و سعادت آباد به کار دستیاری و آسیستانی در بخش‌های اورولوژی، جرّاحی قلب، ارتوپدی، زنان و زایمان مشغول بود و با وجود این که در آذر همان سال، موافقت شبکۀ بهداری شهر هشتپر گیلان را برای استخدام گرفت امّا به عشق کار در زادگاه خود، دو ماه بعد راهی یزد شد تا با قراردادی تمام وقت در بیمارستان سیّدالشهدا (ع) یزد، مسئول راه اندازی بخش جرّاحی آن بیمارستان تازه بنیاد شود.

مسرت در این باره به گفت‌وگویی با دکتر «ولی شاهی» استناد و نقل می کند: «فکر می‌کنم از سال 61 بود که دکتر بامشاد به بیمارستان سیّدالشهداء آمد و تا سال 75 هم آنجا بود و بعد به بیمارستان شهدای کارگر رفت. وسایل اتاق عمل سیّدالشهداء را خودش چید، تک تک آنها را بررسی و نواقصش را برطرف کرد. به او مأموریّت دادند به تهران برود و وسایلی را که کم بود بخرد. بیمارستان آن موقع خانم‌های دیپلمه و بهیار برای دستیاری در اتاق عمل گرفته بود، می‌دیدم که با وسواس خاصّی به آنها آموزش می‌داد. حتّی عمل‌هایی که باید نیم ساعت طول می‌کشید، دو ساعته طولش می‌داد تا به دیگران آموزش دهد و طی یکی دوسال، دستیارانش بهترین تکنیسین های اتاق عمل شدند.»

وی همچنین به نقل قولی از دکتر «حاجب مرتاض» از پزشکان سرشناس استان اشاره و بیان کرد: «در انگلیس بودم، برای ادامۀ تحصیل به آن جا رفته بودم که یکی از بازرگانان ایرانی را دیدم که در لندن می‌خواست لیستی را تهیّه کنم تا به بیمارستان سید الشّهدا بفرستد. وقتی به لیست نگاه کردم، فهمیدم کسی که آن وسایل را انتخاب کرده، آدمی است که مطالعه دارد و با وسایل روز آشناست، هنگامی که سؤال کردم این شخص کیست؟ گفتند: جرّاحی که در بیمارستان سید الشّهدا کار می‌کند و این‌ها را درخواست داده است. وقتی از خارج به یزد برگشتم، با دکتر بامشاد آشنا شدم.»

به گفته‌ی مسرت، از سویی همزمان با کار جرّاحی در آن بیمارستان، پی گیر گذراندن پایان نامۀ تخصّصی خود از وزارت فرهنگ و آموزش عالی بود و توانست در دوم اسفند 1359 با موّفقیّت از پایان نامۀ خود در رشتۀ تخصّصی جرّاحی عمومی از دانشگاه ملّی ایران با عنوان: «حاملگی و سرطان پستان» زیر نظر جرّاح بسیار مشهور ایران، دکتر منصور صدر ثقة الاسلامی با درجۀ بسیار خوب دفاع کند و شادمان به یزد برگردد.  

وی افزود: شهریور 1359، رژیم عراق جنگ ناخواسته‌ای را به مردم ایران تحمیل کرد و هر گروهی بنا بر وظیفۀ ملّی و میهنی خود، در کار دفاع حضوری بایسته داشت و بی گمان در صدر گروه‌های غیرنظامی، پزشکان بودند که با جانفشانی‌های خود، پشت جبهه را مستحکم می‌داشتند. آنها هم در شهرهای خود به یاری مجروحان جنگی اعزامی می‌پرداختند و هم به جبهه‌های غرب و جنوب اعزام می‌شدند و دکتر بامشاد هم از مرداد 1361 تا سال 1367 بارها به جبهه‌های جنگ اعزام شد و در بیمارستان‌های طالقانی آبادان، شهید بقایی اهواز، شهید کلانتری اندیشمک، امام خمینی ایلام، فاطمه الزهرا (در خطّ مقدّم جبهه) و دیگر بیمارستان‌هایی که ستاد امداد و درمان جبهه‌های جنگ تعیین می‌کرد، به کار مقدّس پزشکی و کمک رسانی به مجروحان می‌پرداخت.

نویسنده‌ی کتاب «یزد، یادگار تاریخ» به نقل از دکتر رفیعیان یکی دیگر از پزشکان سرشناس یزد در مورد محمد بامشاد، اذعان کرد: ««قرار شد برای مأموریّتی به مناطق جنگی برویم، سال 66 بود. برخی از پزشکانی که به مناطق جنگی می‌رفتند، در پی آن بودند تا خود را از خطر دور کنند. پس از مشخّص شدن محل خدمت هریک از نفرات، دکتر بامشاد به خطّ مقدم جبهه، به بیمارستان الزهرا منتقل شد.  بیمارستانی که دکتر به آنجا رفت، زیر زمین ساخته شده بود. او در آخرین روزی که در بازگشت به یزد بودیم به من گفت که آسمان را از لحظه‌ای که به این بیمارستان رفته است و الان یک ماه از آن تاریخ می‌گذرد، ندیده است. دکتر، وابستگی زیادی به خانواده‌اش و به خصوص پدر و مادرش داشت امّا آن قدر مجذوب خدمت رسانی به رزمنده‌ها شده بود که حتّی در طول این یک ماه، یک بار هم تماسی با خانواده‌اش نگرفته بود. او گاهی اوقات که از خاطرات آن زمان تعریف می‌کرد می‌گفت: شب‌های زیادی را به خاطر حجم بالای کار در اتاق عمل سپری کردم و شاید در اکثر اوقات، فقط روزی دو ساعت خوابیدم.»

مسرت با اشاره به اخذ دانشنامه‌ دکترای تخصّصی رشتۀ جرّاحی عمومی توسط بامشاد با امتیاز بسیار خـوب از دانشگاه ملّـی ایـران در مرداد 1361، گفت: دکـتر محمّد بامشاد بی‌صبرانه در آرزوی تدریس تجربیّات و یافته‌های پزشکی برای نسل جوان و علاقمند پزشکی بود و از این‌ رو درخواست عضویّت در هیأت علمی دانشکدۀ پزشکی یزد در رشتۀ جرّاحی عمومی را در آذر 1362 ارائه کرد و پس از آن به دعوت دانشکدۀ پزشکی، سخنرانی خود را پیرامون موضوع پایان نامه‌اش که سرطان بود، در همین سال به خوبی و با مهارت ایراد کرد و موفّق به جلب نظر رئیس و اعضای هیأت علمی آن دانشکده شد به طوری که در اسفند 1362 با حکم وزیر فرهنگ و آموزش عالی برای تدریس در آن دانشکده دعوت به کار شد و در نهایت در فروردین 1363 به عضو هیأت علمی دانشکدۀ پزشکی یزد درآمد.

وی به افتتاح مطبّ بامشاد در مهر سال 1362 اشاره و آن را فرصتی خواند که بتواند بیشتر و بهتر در خدمت بیماران خود باشد و با صبوری و متانت به مشکلات و درد دل آنان گوش بدهد، حتی نیازمندان می‌توانستند بدون پرداخت هزینه به رایگان نسخه بگیرند؛ او از داشتن منشی خوداری نموده بود تا برای بیمار اجباری نسبت به پرداخت حقّ ویزیت نباشد.

مسرت بارزترین صفت و خصیصه‌ای که وی را در نزد عموم پزشکان و دستیارانش مشهور کرده بود، نظم و انظباط خاصّش عنوان و خاطرنشان کرد: هوش سرشار و دانش و کاردانی او، دکتر بامشاد را به سوی مسئولیّت‌های سنگین‌تری سوق می‌داد، وی نه تنها در نزد مردم یزد به عنوان جرّاحی حاذق، مؤدّب و مهربان شهره بود، بلکه در نزد همکاران نیز به مدیریّت و کاردانی آوازه داشت و حتّی همکاران پزشک نیز برای جرّاحی نزد او می‌آمدند.

وی با اشاره به این که دکتر بامشاد در اردیبهشت 1371 از سوی سازمان نظام پزشکی ایران و بر مبنای خرد جمعی هیئت مدیرۀ نظام پزشکی شهرستان یزد به عضویّت در هیأت بدوی انتظامی نظام پزشکی شهرستان یزد انتخاب شد، یکی از ویژگی‌های بارز دکتر بامشاد را پی جویی حقیقت و آگاهی از دانش‌های نوین روز پزشکی به ویژه در بخش جرّاحی خواند به طوری که او را وا می‌داشت مشتاقانه در کنگره‌ها و سمینارهای سالانۀ علمی و بازآموزی جرّاحان ایران که از اردیبهشت 1371 تا 1377 برگزار می‌شد، شرکتی فعّالانه داشته باشد و بتواند یافته‌های جدید را در کار خود به کار بندد.

وی در این باره به نقل از دکتر «عباس مدیر» ذکر کرد؛ «یادم می‌آید هر وقت به کنگرۀ جرّاحی می‌رفتیم، برخلاف برخی از پزشکان، از روز اوّل تا آخر در کنفرانس‌ها می‌نشست، کمتر کسی را می‌دیدم که پنج روز کنگرۀ جرّاحی را کامل بنشیند. شاد روان بامشاد توجّه خاصّی به علم داشت و شخصی مفید برای جامعۀ پزشکی و دانشگاهی به شمار می‌رفت.»

مسرت با اشاره به انتصاب دکتر بامشاد در بهمن 1372 به عنوان مدیر گروه جرّاحی دانشکدۀ پزشکی علی بن ابی طالب وابسته به دانشگاه آزاد اسلامی یزد، یادآور شد: البته وی فارغ از همه‌ی بحث‌های پزشکی و علمی، طبع لطیفی داشت و بدون بهره‌گیری از کلاس‌های خاصّ موسیقی و حتّی شاگردی نزد استادان موسیقی، در نواختن سنتور، تار، سه تار و تا حدودی نی مهارتی تمام داشت و در محفل‌های خودمانی که اهل دل و موسیقی و شعر حضور داشتند، به هنر آفرینی نزد حاضران می‌پرداخت.  

وی به گفت‌وگویی که در این باره دکتر «محمدعلی شهاب» متخصص بیماری‌های کودکان در مورد دکتر بامشاد داشت، اشاره و نقل کرد: «چندین سال پیش در بخش اطفال، صدای گریۀ بچّه‌ها همۀ پرستاران را کلافه کرده بود و پرستاری می‌گفت: بچّه‌ها با گریه‌اشان کلّۀ آدم را می‌خورند. همان موقع بود که دکتر بامشاد وارد بخش شد و با خنده گفت: دکتر شهاب می‌شنوی شاید این صداها سمفونی بتهوون نباشد، امّا سمفونی زندگی است. دکتر، گریۀ بچّه‌ها را به یک سمفونی تشبیه کرد و از آن به بعد، صدای گریۀ بچّه‌ها برایم آزاردهنده نیست.  او علاوه بر استعداد در زمنیۀ موسیقی، عکّاس خوبی هم بود. روزی برایم تعریف کرد که در خانه‌اش تاریکخانه دارد و عکس‌هایی را که می‌گیرد، خودش ظاهر و چاپ می‌کند. این اواخر هم به کار باغبانی علاقه پیدا کرده بود و بیشتر اوقات فراغتش را در باغچه‌ها در حال پیوند زدن و هرس کردن گل و درختان می‌گذراند. »

وی نقل قولی از دکتر «عبّاس عدالت خواه» متخصص طب اورژانس در مورد این پزشک فقید یزد نیز اشاره و بیان کرد: «دکتر بامشاد بدون اغراق و به گواه همۀ شاگردان ایشان، نماد آرامش و متانت بودند، مظهر صبر و دقّّت وسرمشق خدمت به همه انسان‌ها .فقط شاگردان دکتر حرف مرا می‌فهمند؛ وقتی می‌گویم مظهر صبر، یادمان می‌آید که راندهای دکتر بامشاد، ساعت‌ها طول می‌کشید. اگر هزار دفعه یک سؤال را می‌پرسیدی، هزار دفعه با متانت و آرامش، مثل بار اوّل پاسخ می‌دادند. دقّت ایشان در تمام جنبه‌های زندگی و کاری برایمان سرمشق بود. یاد کلاس‌های ظهر شنبۀ بدون لحظه‌ای تأخیر بخیر. .. روز آخری که می‌خواستم برای ادامه تحصیل به تهران بیایم، جهت خداحافظی پیش ایشان رفته و گفتم: می‌خواهم رشتۀ طبّ اورژانس بخوانم. گفتند: چون رشتۀ جدیدی است، اطّلاع زیادی از آن ندارم امّا حدس می‌زنم می‌توانی خیلی به مردم کمک کنی. پس کار خوبی است. در هر جا که می‌روی همۀ تلاشت را بکن، چون انسان با تلاش زنده است. یک نصیحت هم کردند: که روز به روز بیشتر به بینش این مرد بزرگ در پزشکی پی می‌برم. گفتند: خیلی‌ها در معالجه بیماران به تو یاد می‌دهند چه کارهایی را انجام بده، ولی من می‌خواهم یادگیری که چه کارهایی را هم نباید انجام داد و از اقدامات بی‌نتیجه برای بیماران بپرهیز!»

مست با بیان این که بامشاد روز به روز بیشتر مورد اعتماد و وثوق جامعۀ پزشکان یزدی قرار می‌گرفت به گونه‌ای که از سال 1375 تا پایان عمر برای چهار دوره متوالی عضو هیأت مدیرۀ نظام پزشکی استان یزد بود، گفت: بامشاد در سال 1380 به عنوان پزشک نمونه برگزیده شد و پس از آن در خرداد 1381 طیّ حکمی از سوی سازمان تأمین اجتماعی به عنوان عضو متخصّص کمیسیون پزشکی تجدید نظر استان یزد و عضو متخصّص کمیسیون پزشکی بدوی حرف و مشاغل آزاد استان یزد، انتخاب و طیّ احکام بعدی تا پایان زندگی در این سمت باقی بود.  

وی افزود: شرکت مستمر وی در کنگره‌های سالیانۀ جرّاحان ایران، عضویّت در هیأت علمی دانشکده‌های پزشکی یزد و علی بن ابی طا لب، اشتهار در نزد جرّاحان استان یزد و همکاری گسترده با بیمارستان‌های معتبر یزد باعث گردید، که در اردیبهشت 1382 به عضویّت پیوستۀ جامعۀ جرّاحان ایران در آید. سال بعد وی با عنوان استادیار و سپس استاد، در هیأت علمی دانشکدۀ پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی استخدام شد.  

این محقق تاریخ یزد نقل قولهای فراوانی از بیماران و بهبودیافتگان در مورد ویژگی‌های اخلاقی دکتر بامشاد را یادآور شد و اظهار کرد: با این اوصاف آیا حق نبود که او مجدداً در شهریور 1386 به عنوان پزشک متخصّص نمونۀ کشوری انتخاب شود و در روز پزشک و بزرگداشت ابن سینا از او تجلیل شود.

مسرت به نقل از دکتر ناظمیان خاطرنشان کرد: «اگر هر کدام از ما پزشکان، یکی از خصوصیات اخلاقی او را داشتیم، در کارمان خیلی موفّق بودیم. او با تمام وجود، مریض را معاینه می‌کرد، جرّاحی می‌کرد. با تمام وجود، پزشک بود و به پزشکی احترام می‌گذاشت. شاید سی سال پیش که آمد، جرّاح کم بود، ولی در این سال‌ها که این همه جرّاح زیاد شده بود، باز هم مردم او را انتخاب می‌کردند و به کارش اعتماد داشتند. »

وی با بیان این که بامشاد شاید به واسطۀ علاقۀ شدیدی که به کار پزشکی و اهتمام در مداوای بیماران داشت، هیچ گاه ازدواج نکرد و تا پایان عمر در کنار مادرش، مجرّد زیست، گفت: آخرین سال حیات دکتر بامشاد همراه بود با تقدیر از تلاش‌های وی از سوی رئیس دانشکده پزشکی علیّ بن ابی طالب و مدیر دانشگاه آزاد اسلامی یزد. البته وی در آبان 1389 به پیشنهاد سازمان نظام پزشکی یزد، مجدداً به عضویّت دوسالۀ هیأت بدوی انتظامی نظام پزشکی شهرستان یزد درآمد.

مسرت در پایان گفت: سرانجام دکتر محمد بامشاد پس از عمری تلاش، کوشش، مهربانی، هنرمندی، بزرگ منشی، صفا، صمیمیّت، درس آموزی و مردم داری در شامگاه 22 اسفند 1389 به طرز مشکوک و دلخراشی که زبان از بیان آن قاصر است، به دیدار طبیب هستی شتافت و در آرامستان خلدبرین یزد آرمید.

لینک کوتاه:
https://www.khabareyazd.ir/Fa/News/237051/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

امام جمعه یزد: دانشگاه و مدارس برای مقابله با بی‌حجابی پای کار بیایند

پویش بزرگ وعده صادق در یزد

عملیات وعده صادق سایه جنگ را از کشور دور کرد

پاسداشت یاد و خاطره شهدای امنیت در مهریز

کشف لوازم یدکی لیفتراک قاچاق در یزد

ناکامی سارقان در یزد توسط عوامل گشت رضویون

حمایت مردم میبد از عملیات مقتدرانه سپاه

تأسیس سپاه پاسداران یکی از معجزات الهی است

تصادف اتوبوس مسافربری در مهریز 15 زخمی بر جا گذاشت

پیام تسلیت مدیرکل بنیادآذربایجان غربی در پی درگذشت همکار خادم الشهدا حجت الاسلام «مصطفی حاجی حسینلو»

راهپیمایی مردم استان یزد در حمایت از عملیات «وعده‌ صادق»

راهپیمایی مردم بافق در حمایت از عملیات وعده صادق

حمایت مردم یزد از اقدام شجاعانه علیه اسراییل غاصب

ترویج بی‌حجابی مقدمه تحقق اهداف دشمن در کشور است

راهپیمایی مردم شهرستان خاتم در حمایت از عملیات غرور آفرین وعده صادق +فیلم

روز ملی گندم و نان یادآور تلاش کشاورزان ایرانی

دستگیری فروشنده کلاهبردار در یزد

سپاه مهمترین نقش را در دفاع از انقلاب ایفا کرده است

راهپیمایی مردم استان یزد در حمایت از عملیات وعده‌ی صادق

ترویج بی حجابی در جامعه از توطئه‌های دشمن است

بدحجابی، مقدمه‌ای برای ایجاد فساد در جامعه

حضور دانشگاه آزاد اسلامی یزد در هجدهمین دوره مسابقات بین‌المللی ربوکاپ ایران

راهپیمایی مردم بافق در حمایت از پاسخ مقتدرانه سپاه و تحقق وعده صادق

تصادف اتوبوس با کامیون در یزد؛ آخرین وضعیت مسافران/ عکس

فروشنده‌ی کلاهبردار در دام پلیس یزد

راهپیمایی مردم یزد در حمایت از عملیات غرور آفرین وعده صادق

برگزاری سلسله نشست‌های تخصصی منابع انسانی شرکت آبفای استان یزد

خبر تهاجم به کشور از مرزهای خارجی تکذیب شد

31 فروردین، روز ملی گندم و نان

تجمع بزرگ مهاجران ساکن در یزد در حمایت از عملیات وعده‌ صادق

عجیب‌ ترین قتل امسال توسط یک مادر و دختر رقم خورد!

واکنش فرمانده کل ارتش به انفجار در اصفهان

وضعیت تاسیسات هسته‌ ای اصفهان بعد از حادثه امروز

افتتاح طرح توسعه مسجد راستان یزد

جشنواره ملی پادکست «قصه‌های خوب با صدای خوب برای بچه‌های خوب» در کرمان

15 مصدوم در برخورد اتوبوس مسافربری با کامیون بنز در یزد

15 مصدوم در تصادف اتوبوس مسافربری در جاده مهریز

اوقات شرعی جمعه 31 فروردین در یزد

تجمع بزرگ مهاجران ساکن در یزد در حمایت از عملیات وعده‌ی صادق

جشنواره ملی پادکست"قصه‌های خوب با صدای خوب برای بچه‌های خوب" در کرمان

15 مصدوم در تصادف اتوبوس و کامیون در محور انار به مهریز

بارش‌های بهاری تا نیمه اردیبهشت‌ ادامه دارد؛ آیا بارندگی‌ها، کم‌بارشی زمستان را جبران می‌کند؟

تصادف اتوبوس مسافربری در مهریز یزد 15 زخمی بر جا گذاشت

مخالفت آمریکا با عضویت فلسطین در سازمان ملل

تکریم خانواده شهدا و  ترویج فرهنگ ایثار و شهادت امر بزرگی است که باید از دل جریان‌های مردمی بجوشد

تصادف اتوبوس مسافربری در مهریز یزد با 15 مصدوم

خبری تازه درباره پروازهای فرودگاه امام و مهرآباد

آغاز مرحله غیرمتمرکز بیست و نهمین المپیاد علمی دانشجویی در اصفهان

جزئیات جدید از شنیده شدن صدای 3 انفجار در مرکز ایران

منشا صدای انفجار در تبریز مشخص شد