خبر یزد - ایسنا /استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله با بیان اینکه حجم آب دریاچه ارومیه بیش از 98 درصد نسبت به سطح آن در سال 1374 کاهش یافته است، تاکید کرد: در سال جاری پیشبینی شوم «دریاچه در حال مرگ» به واقعیت تبدیل شده و دشتی نمکی و بیحاصل را به جا گذاشته که سلامت و معیشت میلیونها نفر را تهدید میکند و خشک شدن این بزرگترین دریاچه شور خاورمیانه نتیجه مدیریت ناکارآمد، مداخلات انسانی مانند ساخت پل و میانگذر و احداث بیش از 40 سد بر روی رودخانههای تغذیهکننده است.
مهدی زارع با اشاره به وضعیت دریاچه ارومیه گفت: در نیمه سال 1404، فرایند خشک شدن دریاچه ارومیه به نقطهای از فروپاشی و خشکی کامل رسید و تصاویر ماهوارهای تأیید میکنند که بخشهای جنوبی و شمالی تقریباً به طور کامل خشک شدهاند. حجم آب بیش از 98 درصد نسبت به سطح آن در سال 1374 کاهش یافته است. این پیامد غمانگیز صرفاً یک شکست محیط زیستی نیست، بلکه نشانهای آشکار از یک روال معیوب، کمبود مزمن بودجه و بیتحرکی نهادی است. شکست در نجات دریاچه، علیرغم دههها هشدار و راهاندازی برنامههای احیاء، نشاندهنده ناتوانی سیستماتیک در گذار از اولویتهای اقتصادی کوتاهمدت به پایداری محیط زیستی بلندمدت است.
وی، دریاچه ارومیه را یک حوضه آبریز فوق شور و درونریز و بزرگترین بدنه آبی داخلی در کشور و بزرگترین دریاچه فوق شور در خاورمیانه توصیف کرد و ادامه داد: اهمیت بینالمللی آن با تعیین آن به عنوان ذخیرهگاه زیستکره یونسکو و سایت رامسر از دهه 1350 برجسته شد که نقش حیاتی آن را در اکوسیستم منطقهای و به عنوان زیستگاهی برای تنوع زیستی منحصر به فرد نشان میداد. از نظر تاریخی، دریاچه همچنین نقش مهمی در تنظیم اقلیم محلی، ایجاد تابستانهای خنکتر و زمستانهای گرمتر و اثرگذاری بر الگوهای بارش منطقهای داشته است.
بازار ![]()
زارع اضافه کرد: با این حال، از اواسط دهه 1370، این دریاچه در وضعیت کاهش سریع و فاجعهباری قرار گرفت. تصاویر ماهوارهای و دادههای علمی، کاهش سرسامآور حجم آب آن را نشان میدهند، به طوری که کل آب موجود در آن در سال 1404 کمی بیش از یک درصد از حجم آن در سال 1374 تخمین زده میشود که کاهشی بیش از 98 درصد را نشان میدهد. این امر، مناطق وسیعی از بستر دریاچه را به نمکزارهای در معرض دید تبدیل کرده و هشدارهای جدی در مورد فروپاشی برگشتناپذیر محیط زیستی و پیامدهای شدید برای سلامت انسان را به همراه داشته است.
این استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله یکی از مداخلات کلیدی انسانی در جهت خشک شدن دریاچه ارومیه را ساخت گذرگاه شهید کلانتری و پل دریاچه ارومیه دانست و ادامه داد: پروژهای که ابتدا در دهه 1350 آغاز شد و در اوایل دهه 1380 احیاء و در آبان 1387 با افتتاح پلی بر روی شکاف باقیمانده تکمیل شد. در حالی که برخی مطالعات در ابتدا استدلال میکردند که پل و گذرگاه اثر حداقلی بر الگوهای کلی شوری خواهند داشت، تحقیقات مختلف این پروژه را به عنوان یک عامل مهم نشان داده که روند خشک شدن دریاچه را تسریع کرده است، به ویژه پس از سال 1380 این روند بسیار مؤثرتر شده است.
ضرورتهایی برای حل مشکلات ارومیه
زارع با تاکید بر اینکه وضعیت دریاچه ارومیه در سال 1404 و دلایل فروپاشی آن، به عنوان یک داستان هشداردهنده از فاجعه محیط زیستی ناشی از فعالیتهای انسانی است، تاکید کرد: برای جلوگیری از سرنوشت مشابه برای سایر حوضههای آبریز درون ریز ایران و رسیدگی به چالش های باقی مانده در حوضه دریاچه ارومیه، یک تغییر اساسی در رویکرد ضروری است.
وی ادامه داد: برای احیای دریاچه ارومیه سامانه مدیریت جامع و یکپارچه منابع آب باید اجرا شود. این رویکرد باید با پرداختن همزمان به همه عوامل، از جمله جریان آب، تقاضای کشاورزی، مصرف شهری و موانع فیزیکی درون خود دریاچه، از حکمرانی سنتی و مجزا فراتر رود. هدف باید مدیریت حوضه به عنوان یک سامانه هیدرولوژیکی واحد و به هم پیوسته باشد.
این محقق حوزه مخاطرات با تاکید بر اینکه اصلاحات اساسی در سیاستگذاری و اقتصاد در سطح ملی هم لازم است، خاطر نشان کرد: . این شامل تغییر از کشاورزی پرمصرف تحت حمایت دولت به محصولات کم آب بر و پذیرش گسترده فناوریهای مدرن آبیاری کم مصرف است. چنین گذاری باید با حمایت اقتصادی از کشاورزان همراه باشد تا منابع درآمد جایگزین مناسب تضمین شود و تاب آوری محلی ایجاد شود.
استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله اضافه کرد: یک چارچوب حکمرانی شفاف و مشارکتی شامل همه ذینفعان، از جوامع محلی و کشاورزان گرفته تا وزارتخانههای دولتی و سازمانهای بینالمللی، باید در فرآیندی شفاف و عاری از مداخلات سیاسی و اختلافات بوروکراتیک شکل بگیرد. شکست طرح احیای دریاچه ارومیه در دهه نود و طی دولتهای یازدهم تا سیزدهم، شکست توصیههای فنی آن نبود، بلکه شکست اراده حکمرانی برای اجرای آنها بود. بدون اصلاحات نهادی از بالا به پایین و از پایین به بالا که به علل ریشهای بحران حکمرانی بپردازد، هیچ راه حل فنی - چه نقض گذرگاه یا یک پروژه انتقال آب چند میلیارد دلاری - برای نجات دریاچه کافی نخواهد بود.
احداث 40 سد روی رودخانههای ارومیه
زارع با اشاره به وضعیت فعلی دریاچه ارومیه با بیان اینکه سطح آب دریاچه ارومیه بین سالهای 1374 تا 1404 تغییرات چشمگیری داشته است، گفت: بیش از 90 درصد از مساحت سطح دریاچه تقریباً از دست رفته، در سال 1374 به میزان 6000 کیلومتر مربع و در سال 1394 کمترین مساحت به حدود 500 کیلومتر مربع کاهش یافته است. پس از سال آبی پر بارش 1397-1398 مساحت آن به حدود 3000 کیلومتر مربع افزایش یافت. در سال 1374 حجم تخمینی حدود 30 تا 32 میلیارد متر مکعب بود که در سال 1394 به میزان بسیار پایین حدود 0.5 تا یک میلیارد متر مکعب کاهش یافت. این حجم در سال 1403 به حدود 2 میلیارد متر مکعب رسید که نشان میداد حدود 95 درصد از حجم اولیه آن از دست رفته است.
وی علت اصلی خشک شدن دریاچه ارومیه را ساخت بیش از 40 سد بر روی رودخانههایی دانست که دریاچه را تغذیه میکردند و به همین دلیل جریان ورودی را به شدت کاهش داد و اضافه کرد: در کنار آن گسترش زمینهای کشاورزی آبیاری شده برای محصولات پرآب مانند سیب و چغندر قند، رودخانهها را قبل از رسیدن به دریاچه خشک کرد.
زارع خاطر نشان کرد: مجموعهای از خشکسالیهای شدید در دهههای 80 و 90 شمسی بحران را تسریع کرد. ساخت میانگذر دریاچه که گردش آب را مختل کرد، پمپاژ آبهای زیرزمینی را افزایش داد و آلودگی را به دنبال داشت. همچنین گذرگاه شهید کلانتری به عنوان نمادی بسیار مشهود و آسیبرسان از انتخابهای غلط بوده است. این گذرگاه اگرچه علت اصلی زوال دریاچه نیست، اما نقش گذرگاه به عنوان یک مانع فیزیکی که سایر عوامل استرسزا را تقویت میکرد، قابل اغماض نیست.
این استاد حوزه مخاطرات تاکید کرد: باید توجه کنیم که میانگذر شهید کلانتری، دریاچه ارومیه را به دو حوضه شمالی و جنوبی تقسیم و در نتیجه تبادل طبیعی آب و نمک را مختل میکند. این روال جدید با گردش تاریخی متفاوت است و دریاچه با وجود میان گذر نمیتواند هیدرودینامیک از پیش موجود را تکرار کند و برخی مطالعات، معکوس شدن جهتهای قبلی را نشان میدهند.
به گفته وی اندازهگیریها نشان میدهد که شوری در حوضه شمالی از مقادیر تاریخی 170 تا 185 گرم در لیتر به بیش از 300 گرم در لیتر و گاه به بیش از 360 گرم در لیتر میرسد و سطح آب با نرخ تقریبی 0.25 متر در سال کاهش یافته و از سال 1380 تاکنون مرتبا افت کرده است.
زارع اضافه کرد: با از بین بردن تابآوری طبیعی دریاچه، میانگذر دریاچه، یک فاجعه آهسته را به یک فروپاشی سریع و تمام عیار تبدیل کرد. تا اینکه سال 1404، پیشبینی شوم «دریاچه در حال مرگ» به واقعیت تبدیل شده و دشتی نمکی و بیحاصل را به جا گذاشته که سلامت و معیشت میلیونها نفر را تهدید میکند. شکست در نجات دریاچه، یادآوری آشکاری از عواقبی است که منافع اقتصادی و سیاسی کوتاهمدت پر اهمیتتر از اولویتهای محیط زیستی دیده شود.