شنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۴

سیاسی

وحدت کلمه قوی‌ترین سلاح در برابر دشمن است

وحدت کلمه قوی‌ترین سلاح در برابر دشمن است
خبر یزد - رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس و مقاومت نوشت: قوی‌ترین سلاح ملت بزرگ ایران اسلامی در برابر دشمن، وحدت کلمه است؛ جنگ تحمیلی ۱۲ روزه نشان داد که ملتی که متحد باشد، شکست‌ناپذیر است.
  بزرگنمايي:

خبر یزد - رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس و مقاومت نوشت: قوی‌ترین سلاح ملت بزرگ ایران اسلامی در برابر دشمن، وحدت کلمه است؛ جنگ تحمیلی 12 روزه نشان داد که ملتی که متحد باشد، شکست‌ناپذیر است.

خبر یزد


به گزارش خبرگزاری صداوسیما ، سردار سرتیپ بسیجی بهمن کارگر، رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس و مقاومت طی یادداشتی نوشت: حمد و سپاس بی‌کران پروردگار متعال را سزاست که به ملت ایران عزت بخشید و بار دیگر در آزمونی بزرگ، پیروزی و سربلندی را به برکت ایمان، وحدت و رشادت‌هایشان رقم زد.
درود بی‌پایان خود را نثار روح پاک بنیان‌گذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) و شهیدان به‌ویژه شهدای 12 روزه می‌کنیم و سلامتی و طول عمر بابرکت امام خامنه‌ای را از درگاه احدیت مسئلت داریم.
برادران و خواهران، حضار محترم؛ انقلاب اسلامی ایران، تجلی‌گاه جریان حق در عصر حاضر است. این انقلاب، یک حادثه تاریخی مقطعی نیست، بلکه فرآیندی مستمر و الهی است که در مسیر اراده خداوند برجهان جاری است. ما در دایره ایمان حرکت می‌کنیم و جنگ 12 روزه اخیر، یکی از واضح‌ترین جلوه‌های این امداد‌های غیبی بود. همان‌طور که در طول تاریخ انقلاب بار‌ها شاهد بوده‌ایم، عنایت الهی پشتیبان ملتی است که برای خدا و در راه خدا قیام می‌کند؛ اما باید همواره هوشیار باشیم و با تقوا و عمل صالح، در این دایره نورانی باقی بمانیم، همان‌گونه که امام خامنه‌ای راهبری این جریان تاریخی را در امتداد حضرت امام خمینی به عهده داشته‌اند.
دفاع مقدس 12 روزه یکی از نقاط عطف در روایت اثرگذاری و اثربخشی و ناجی‌گری نقش رهبری در انقلاب اسلامی بود. نقش معظم‌له را می‌توان در چند محور عنوان کرد و تبیین این محور‌ها وظیفه‌ی همه‌ی ماست؛
1- تعیین چارچوب ایدئولوژیک و استراتژیک جمهوری اسلامی ایران: امام خامنه‌ای به‌عنوان مرجع تعیین‌کننده خط‌مشی کلان نظام، سالهاست که بر چند اصل پایبندی دارند 1-عدم مشروعیت رژیم صهیونیستی 2- حمایت از جنبش‌های مقاومت 3-مقابله بانفوذ منطقه‌ای در جنگ 12 روزه، این چارچوب ایدئولوژیک، خط‌مشی کلی ایران را تعیین می‌کرد.
2- حمایت سیاسی و معنوی از مقاومت: امام خامنه‌ای همواره نبرد مردم فلسطین را «دفاع مشروع» در برابر تجاوز و اشغالگری خواندند و روایت یکپارچه‌ای از «جبهه مقاومت» در مقابل «جبهه استکبار» ارائه دادند. نقش قطب‌نمای جبهه مقاومت؛ که جهتِ یکپارچه آتش را تعیین می‌کردند. نقش وحدت‌بخشی و جهت‌دهی ایشان که مانع از این می‌شد جبهه داخلی و خارجی مقاومت استراتژی‌های مختلفی در برابر دشمن اتخاذ نمایند. این کار به ایجاد انسجام و روحیه در میان هواداران مقاومت در منطقه کمک کرد و با نمایش سکوت جامعه بین‌الملل و سازمان‌های حقوق بشر در برابر جنایات اسرائیل باعث تقویت گفتمان مقاومت در افکار عمومی جهان شد
3- معماری و مهندسی عرصه‌ی نبرد: معمار مقاومت؛ امام خامنه‌ای فرایند جنگ را در میدانِ دشمن طراحی کردند؛ معظم‌له نه یک واکنش‌گر، بلکه یک طراح هستند که سال‌ها با سرمایه‌گذاری بر تشکیل «محور مقاومت»، توانایی داخلی و منطقه‌ای را برای امروز جهان که وحشی‌گری و حیوان‌صفتی این رژیم جعلی عریان می‌گردد، افزایش دادند
4- بزرگ‌ترین سپر روانی؛ در برابر دشمن: امام خامنه‌ای با قرار گرفتن در خط مقدم نفرت دشمن، به سپر روانی برای کل جبهه مقاومت طی همه‌ی این سال‌ها بدل گشتند. این اتفاق روحیه متحدان را تقویت و ترس را از آنان زدود.
5- ایجادکننده‌ی معادله رعب: امام خامنه‌ای هزینه تعرض به حریم جمهوری اسلامی ایران را تا بی‌نهایت افزایش دادند. رهبری با نشان دادن توانایی جمهوری اسلامی ایران در زیر آتش قرار گرفتن شهر‌های اسرائیل، به دشمن اثبات کردند که حمله به «رأس محور مقاومت»، پاسخ سختی در پی خواهد داشت. ایشان با ایجاد 1- تعادل بین قدرت‌نمایی سریع و حفظ توان پدافندی 2- سیاستِ چرخش سریع از «بازدارندگی» به «تنبیه هدفمند» 3- «تنظیم مجدد اصول آتش بدون فروگذاری از مواضع قدرت» 4- «انعطاف در تاکتیک و استحکام در استراتژی» پیروزی آفریدند و معادله‌ای آفریدند که در آن تهاجم، برای دشمن بسیار پرهزینه شد.
6- قلب تپنده ظلم‌ستیزان عالم و مقتدای حقیقی مردم ایران و جهان گشتند که خونِ عزت را در رگ‌های مردم جاری ساختند و انسجام ملی و وحدت مقدس را در اوج جنگ با رهبری مدبرانه و الهی برای این کشور رقم زدند.
7- کارگردانی روایت نبرد؛ در عرصه‌ی بین‌الملل را به عهده گرفتند که نقش قربانی و ظالم را در صحنه جهانی علی‌رغم تمام تلاش‌های اسرائیل جابه‌جا کردند. رهبری با تأکید بر دفاع مقدس ایران و جنگ تحمیلی علیه ایران و اشغالگری اسرائیل موفق شدند در افکار عمومی جهان، روایت مسلط را به چالش بکشند؛ و خیزش‌های جهانی مردمی علیه اسرائیل رقم بخورد.
تحولات در جهان امروز با شتاب زیادی در حال وقوع است، در آخرین تحولات محیط پیرامون، نیروی هوایی رژیم اسرائیل تأسیسات لجستیکی قطر را هدف قرار داد که منجر به تلفات جانی و واکنش شدید کشور‌های حاشیه خلیج‌فارس شد. وزارت خارجه قطر شکایت خود را به شورای همکاری خلیج‌فارس و سازمان ملل تسلیم کرد. در صحنه‌ی بین‌المللی، روسیه این حمله را نقض حقوق بین‌الملل خواند و چین خواستار خویشتن‌داری همه‌ی طرف‌ها شد.
دبیرکل سازمان ملل در نشست اضطراری، این تجاوز را «خطر برای صلح جهانی» دانست و تأکید کرد طرفین باید فوراً به میز مذاکره بازگردند. همزمان در اروپا و آسیای شرقی، اعزام نیرو‌های تازه ناتو به مرز‌های شرقی اوکراین و بررسی تحریم‌های تازه اتحادیه اروپا علیه روسیه، توان بازدارندگی سنتی را به چالش کشیده است. در عرصه‌ی انرژی، آمریکا صادرات گاز طبیعی مایع خود به آسیا را بیش از بیست درصد افزایش داد و معادلات اقتصادی اروپا و مسیر‌های انرژی روسیه را دستخوش تغییر کرده است. این تحولات نشان می‌دهد امنیت امروز: - فراتر از توان سخت به ترکیبی از رقابت هوایی، مناقشه دیپلماتیک و پویش رسانه‌ای بدل شده است؛ لذا میدان روایت و معنا می‌تواند هم‌گرایی یا تفرقه در منطقه ایجاد کند - دفاع کلاسیک باید با دیپلماسی فعال، اقتصاد مقاومتی و مدیریت انرژی هوشمند همراه باشد.
خب تجربه‌ی ما در جنگ 12 روزه نشان داد در این مسیر پرفراز و نشیب، باید مدبرانه و مؤمنانه درک درست و عمیقی از صحنه داشته باشیم و بر آن اساس حرکت نماییم. نیرو‌های مسلح در این میدان فوق‌العاده درخشیدند. فرماندهان و نیرو‌های مسلح ما، چراغ‌های راه و مصادیق زنده و اصیل کارگزاران مردمی تراز انقلاب اسلامی هستند. آنان با تاسی به سیره شهیدان، مجموعه‌ای کم‌نظیر از فضیلت‌ها را به نمایش گذاشتند: ایمان استوارشان که سنگ بنای هر حرکت بزرگی است، اخلاص نابشان که عمل را از هر آلودگی نجات می‌دهد، تخصص روزآمدشان که دشمن را به زانو درآورد، تعهد عمیقشان به آرمان‌های ملت، مردم‌گرایی سرشارشان که آنان را در کنار مردم نگاه داشت و ولایت‌مداری مثال‌زدنی‌شان که خط‌مشی تمامی حرکاتشان بود. اینان هستند که الگو و اسوه نسل حاضر و آینده این مرز و بوم هستند. یکی از دستاورد‌های ماندگار این رشادت‌ها، بازتعریف امنیت ملی بود.
نیرو‌های مسلح ما با حضور مقتدرانه و بی‌ادعا در کنار مردم، با انضباط آهنین، رفتار حرفه‌ای، عملکرد متعهدانه و مؤمنانه و با برقراری ارتباطی شفاف، صادقانه و مستمر با ملت، موفق شدند امنیت را از یک مفهوم انتزاعی و صرفاً نظامی به یک تجربه ملموس و همه‌جانبه اجتماعی تبدیل کنند. امنیتی که ریشه در قلب مردم دارد و توسط خود آنان حس و حفظ می‌شود.
نکته عمیق دیگر، فعال بودن همزمان دو میدان جنگ بود: جنگ سخت و جنگ روایت و معنا. در میدان نخست، دشمن تا بن دندان مسلح شکست خورد؛ اما در میدان دوم، که میدانی به وسعت جهان بود، با تکیه‌بر دو اصل صداقت قابل راستی آزمایی و پیوند عمیق اعتقادی و انسانی، چهره وحشیانه و غیرانسانی رژیم صهیونیستی برای ملت‌های آزاده جهان بیش از پیش آشکار شد و همزمان، حقانیت جمهوری اسلامی ایران و منطق قوی آن در دفاع از مظلوم در برابر جهانیان به نمایش درآمد. برآیند این فداکاری‌ها، تثبیت امنیت پایدار برای میهن عزیزمان بود. این امنیت پایدار، ثمره یک ائتلاف استراتژیک سه‌ضلعی است: ائتلاف بین میدان نبرد، جامعه و روایت. هنگامی‌که نیرو‌های مسلح، این فرزندان راستین ملت، در کنار مردم قرار می‌گیرند، امنیت از حالت ترس و انفعال خارج‌شده و به مقوله‌ای مبتنی بر اعتماد متقابل تبدیل می‌شود. این تغییر ماهیت، به‌طور کیفی قدرت بازدارندگی کشور را ارتقا می‌بخشد، چرا که دشمن با ملتی یکپارچه، هوشیار و قادر به سازمان‌دهی خود رو‌به‌رو می‌شود.
نکته‌ی دیگر این است که در این نبرد، سپر روانی قدرتمندی حول محور مقاومت شکل گرفت. این سپر عظیم، از دو جنس بود: نخست، روحیه هم‌بستگی، تعاون و کمک‌رسانی بی‌منتی که میان آحاد ملت ایجاد شد و دوم، ایمان راسخ به حقانیت راه جمهوری اسلامی ایران که در ذهن و دل مردم حق‌طلب و استکبارستیز این سرزمین جاری است. مردم ما میدان نبرد را با این منطق فکری فهمیدند و در آن پیروز شدند. این سرمایه عظیم معنوی و امنیتی، باید به‌دقت شناسایی، تبیین و برای برنامه‌ریزی‌های آینده مورد استفاده قرار گیرد. اکنون رسالتی خطیر بر دوش نهاد‌های فرهنگی و تمامی دستگاه‌هاست: تبدیل فرهنگ مقاومت به یکی از ارکان اصلی سرمایه اجتماعی در جامعه ایران. این امر، نیازمند تعریف شاخص‌های نوین برای سنجش سرمایه اجتماعی و گنجاندن مؤلفه مقاومت در آن است. مسئولین نظام باید با هوشمندی و دوراندیشی، حول سه مؤلفه کلیدی برای آینده برنامه‌ریزی کنند.
دشمنان این مرز و بوم، از تجربه جنگ 12 روزه درس خواهند گرفت و بار دیگر، اما با حربه‌هایی پیچیده‌تر، به میدان خواهند آمد؛ لذا پیروزی امروز، به معنای توقف برنامه‌ریزی برای فردا نیست. بلکه باید با هوشمندی و درایت، حول سه مؤلفه بنیادین و کلیدی، استراتژی آینده خود را تدوین و تثبیت نماییم:
1. معنا (خلق و تثبیت روایت واحد): جنگ، تنها نبرد فیزیکی نیست؛ نبرد بر سر معنا‌ها و روایت‌هاست. مهم‌تر از اینکه چه اتفاقی افتاده، این است که چرا آن اتفاق افتاد. ملت ما باید به‌طور شفاف و مستمر بدانند که «چرا می‌جنگیم و برای چه چیزی صبر و مقاومت می‌کنیم.» آیا برای دفاع از تمامیت ارضی؟ برای دفاع از مظلوم؟ برای صیانت از ارزش‌های انقلابی و دینی؟ خلق یک معنای واحد، عمیق و الهام‌بخش، مانند سیمانی است که دیواره‌های مستحکم وحدت ملی را در برابر توفان‌های دشمن مقاوم می‌سازد. این معنا مانع از ایجاد شبهات، سردرگمی‌ها و مواضع متضاد در بدنه جامعه می‌شود و به هر ایرانی این توانایی را می‌دهد که خود، یک روایتگر حقانیت نظام باشد. بدون این معنا، حتی بزرگ‌ترین پیروزی‌های نظامی نیز می‌تواند در میدان به شکست تبدیل شود.
2. نسبت (تبیین نقش‌ها و ارتباط ارگانیک مردم و حاکمیت): دومین مؤلفه، پرداختن به «نسبت» است. نسبت میان ملت و دولت، مردم و نیرو‌های مسلح، آحاد جامعه و نهاد‌های حاکمیتی. در جنگ 12 روزه، این نسبت به زیبایی تعریف شد: مردم، پشتیبان و حامی و نیرو‌های مسلح، مدافع و خدمتگزار. این نقش‌ها باید به‌طور مستمر و در شرایط عادی نیز شفاف، بیان شود. هر ایرانی باید بداند سهم او در این امنیت و پیشرفت چیست و نظام حاکم، چه تعهدی در قبال او دارد. این «نسبت» است که «ما»ی جمعی را می‌سازد. این نگاه، حرکت به سمت آینده را از یک حرکت دولتی، به یک حرکت ملی و جهادی تبدیل می‌کند.
3. نظم (مدیریت بحران بر پایه قواعد و دوری از شتاب‌زدگی): سومین مؤلفه، «نظم» است. نظم، تنها آرایش منظم نیرو‌ها در میدان نبرد نیست. نظم، یعنی وجود یک «دکترین مدیریت بحران» شفاف و از پیش تعریف شده برای تمامی ارکان کشور؛ یعنی بدانیم در مواجهه با بحران، اولین اقدام با کدام نهاد است؟ منابع انسانی و مادی چگونه و بر چه اساسی تخصیص می‌یابند؟ مسئولیت هر دستگاه چیست؟ و چگونه از موازی کاری و شتاب‌زدگی که خود مولد بحران است، پرهیز کنیم. جنگ 12 روزه نشان داد که دشمن از هرج و مرج و بی‌سامانی استقبال می‌کند؛ بنابراین، نظم یعنی «مدیریت هوشمندانه منابع در شرایط سخت». این نظم، آرامش و اطمینان خاطر ایجاد می‌کند و به جامعه ثابت می‌کند که حتی در سخت‌ترین شرایط، کشتی کشور با دستانی توانمند و بر اساس نقشه‌ای دقیق هدایت می‌شود.
تبیین مبسوط درس‌های جنگ برای آینده:
برادران و خواهران؛ این نبرد، شش درس استراتژیک و حیاتی برای فردای ما به ارمغان آورد:
1. ضرورت اتصال فکری و عملی به رهبری انقلاب امام خامنه‌ای در صیانت و استحکام وحدت مقدس:
نقش مردم:
- تبعیت و همراهی در عمل به فرامین ایشان
- افزایش نوع دوستی و همدلی در بین مردم در تمام مسائل کشور
- صبر مجاهدانه و عمل آگاهانه و هوشمندانه در مواجهه با مشکلات کشور در مسیر حل مشکلات
- مشارکت فعال در هر سطحی که توان دارند در کمک به ایجاد ایران قوی
نقش مسئولین:
- ترجمان دقیق فرامین در سیاست‌گذاری‌های لازم در اداره کشور
- اجرای بی‌کم و کاست دستورات رهبر خصوصا در حوزه معیشت مردم برای کمک به حفظ انسجام و امید در بین مردم
- گزارش دهی شفاف به افکار عمومی برای ایجاد همدلی حقیقی بین مردم و مسئولین
- هماهنگی بین‌بخشی برای رفع مشکلات و پرهیز از شعار و حرف بدون عمل
-مراقبت برای جلوگیری از فضای تنش‌های سیاسی و حواشی غیر مهم در اذهان عمومی مردم
2. لزوم ـآمادگی ترکیبی» (نظامی، فرهنگی، رسانه‌ای): دیگر زمان جنگ‌های تک‌بعدی به سر آمده است. آینده از آنِ ملت‌هایی است که در تمامی ابعاد «آماده» باشند. آمادگی نظامی، با مدرن‌ترین سامانه‌های دفاعی. آمادگی فرهنگی، با تقویت بنیه فکری نسل جوان در برابر جنگ روانی و شبیخون فرهنگی و آمادگی رسانه‌ای، با ایجاد یک فرمانروایی رسانه‌ای قدرتمند که بتواند در لحظه، روایت حق را به گوش جهان برساند. این سه ضلع، مثلث بازدارندگی ما را می‌سازند.
3. ضرورت به‌روزرسانی دکترین امنیت ترکیبی: ما نیازمند یک نگاه به‌روز و فراگیر به مقوله امنیت هستیم. دکترین امنیت ترکیبی به ما می‌گوید که خط مقدم، تنها مرز‌های جغرافیایی نیست. خط مقدم، فضای مجازی، بازار اقتصادی، ذهنیت جوانان و رسانه‌های جهانی نیز هست؛ بنابراین، باید دکترینی طراحی کنیم که همزمان به بُعد سخت (نظامی) و بُعد نرم (فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، رسانه‌ای) و امنیت، با جدیت بپردازد.
4. ضرورت توجه و تمرکز بر حفظ وحدت و افزایش تاب‌آوری اجتماعی: قوی‌ترین سلاح ما در برابر دشمن، وحدت کلمه ماست. جنگ 12 روزه نشان داد که ملتی که یکپارچه و متحد است، شکست‌ناپذیر است؛ اما این وحدت نیاز به مراقبت دائمی دارد. باید با برنامه‌ریزی، تاب‌آوری اجتماعی را افزایش دهیم؛ منظور از تاب‌آوری یعنی توانایی جامعه برای تحمل شوک‌ها، انطباق با شرایط سخت و خارج شدن از بحران، قوی‌تر از قبل. این امر با تقویت اعتماد عمومی، عدالت‌محوری و کاهش شکاف‌های اجتماعی محقق می‌شود.
5. توجه ویژه بر روایتگری یکپارچه: ما بزرگ‌ترین روایت را داریم: روایت دفاع از حق در برابر باطل؛ اما باید این روایت را به صورت یکپارچه، منسجم و حرفه‌ای به جهانیان عرضه کنیم. تمامی نهاد‌های فرهنگی، رسانه‌ای و دیپلماسی باید حول یک محور واحد و با یک صدای واحد روایتگری کنند. از شبکه‌های اجتماعی جهانی تا دیپلماسی عمومی، همه باید راویان این روایت بزرگ باشند.
6. برنامه‌ریزی هدفمند در «ثبت تاریخی وقایع و روایت‌های جنگ 12 روزه»: تاریخ را فاتحان می‌نویسند. ما باید تاریخ‌ساز باشیم. باید با تشکیل اتاق‌های روایت، مصاحبه با رزمندگان، جمع‌آوری مستندات و تولید آثار فاخر سینمایی، هنری و ادبی، حافظه تاریخی این جنگ را برای نسل‌های آینده زنده و گویا نگاه‌داریم. این امر، هم بزرگداشت شهدا و هم تقویت هویت ملی و انقلابی نسل آینده است.
جمع‌بندی
حال که ابعاد گوناگون امنیت ملی و درس‌های جنگ 12 روزه را مرور کردیم، دو رکن حیاتی را باید در جمع‌بندی نهایی مدنظر قرار دهیم: آمادگی سخت و امید نرم. هرچند تهدید‌ها ممکن است بازگردند، اما با زیرساخت‌های دفاعی تقویت‌شده و روحیه‌ای امیدوارانه، هیچ بحرانی ما را در برزخ تردید نگه نخواهد داشت. برای تضمین آمادگی سخت کافی است:
1-سامانه‌های پدافندی و موشکی عملیاتی را به فناوری‌های بومی و نوین تجهیز و به‌روزرسانی کنیم.
2-به سازوکار‌های مرتبط با ایجاد بسیج مردمی بی اندیشیم و برنامه‌ریزی کنیم.
3-در خصوص ذخایر استراتژیک سوخت، اقلام بهداشتی و مایحتاج عمومی سازمان‌دهی درست داشته باشیم.
4-شبکه هشدار سریع شامل رصد موشکی خودکار و اطلاع‌رسانی مردمی را برقرار و پایدار نگه‌داریم
درعین‌حال حفظ امید نرم در دل جامعه ضروری است تا مردم در چرخه‌ی ترس یا بی‌تفاوتی اسیر نشوند. باید:
1-شیوه‌های اطلاع‌رسانی دقیق در رسانه‌ها را اصلاح و فضای آرامش‌بخش ایجاد نماییم.
2- معیشت خانوار‌ها را از طریق توسعه اقتصاد مقاومتی، تشکیل اتحادیه‌های تولیدی و تقویت شبکه‌های حمایتی مردمی پایدار سازیم.
3-پویش‌های فرهنگی، هنری و رسانه‌ای مقاومت را گسترش دهیم تا امید، همبستگی و حس وفاق ملی همیشه زنده بماند با این ترکیب «آمادگی سخت در زمین واقعیت» و «امید نرم در دل مردم» محقق می‌گردد و به حول و قوه الهی ملت بزرگ ایران، در سایه‌ی ایمان به امداد‌های غیبی و هم‌افزایی نهاد‌ها و مردم، از هر آزمونی سربلند بیرون خواهد آمد.


نظرات شما