خبر یزد - با وجود گذشت یکچهارم قرن، تناقضهای فراوان در روایت رسمی شهادت ادواردو آنیلی باعث شده فرضیه «قتل برنامهریزیشده» دوباره در رسانهها برجسته شود.

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما ، بیست و پنج سال پس از شهادت ادواردو آنیلی، تنها پسر و وارث جیانی آنیلی، هنوز پرسشهای بیپاسخ فراوانی در این باره وجود دارد. جیانی آنیلی، سیاستمدار و بنیانگذار مالک شرکت سرمایه گذاری «اکسور» بود. آنیلی پدر همچنین شرکتهای بزرگ و معروفی در صنعت ساختمان سازی و راه سازی و بالگردسازی و طراحی مد و لباس و چند کارخانه بزرگ تولید قطعات صنعتی و چند بانک خصوصی و چند شرکت تولید لوازم پزشکی هم داشت.
هر چند پلیس ایتالیا مرگ آنیلی پسر را «خودکشی» اعلام کرد، اما طیف گستردهای از رسانهها، شخصیتهای سیاسی و تحلیلگران با اشاره به انگیزههای مالی، فعالیتهای فکری ادواردو و حذف بسیاری از اسناد مربوط به زندگی وی، خودکشی را منتفی دانسته و از احتمال «حذف سازمانیافته»، سخن میگویند.
روح حقیقت جوی ادواردو
ادواردو آنیلی، برخلاف سنت خانواده، از سبک زندگی اشرافی فاصله داشت. بر اساس سخنان برجایمانده از ادواردو، وی دوران معاصر را «زمانه افول ارزشها» میدانست و معتقد بود پولپرستی به اصلیترین هدف جامعه تبدیل شده است؛ خطری که از نظر ادواردو، «بدتر از مواد مخدر» بود و انسان را به معیارهای مالی تقلیل میداد.
وی ابتدا برای شناخت عرفان شرق، راهی هند شد، اما حقیقت را نیافت و سپس در پی دنبال کردنِ آموزههای اسلامی، به ایران سفر کرد. در همین دوره بود که به اسلام شیعی، گرایش پیدا کرد. ادواردو سرچشمه معنا را در تشیع یافته بود؛ دینی که به تعبیر وی «خالص و بیبدیل» است و یگانگی آن در پیوند با ولایت اهلبیت (ع) معنا پیدا میکند. ادواردو آنیلی، امام علی (ع) و امام حسین (ع) را چهرههایی بیتکرار میدانست و معتقد بود معرفی این هویت اصیل به جهان میتواند تصویری تازه و جذاب از فرهنگ شیعی ارائه دهد.
به باور ادواردو که نام «مهدی» را برای خود برگزیده بود؛ شیعه الماس است، اذان شیعه تک است، نمازش تک است و مهمتر از همه اینکه اهل بیت (ع) و رهبران اصیل دارد». وی همیشه دغدغه مسائل جهان اسلام را داشت تا جایی که میخواست به خاطر ارتباطاتش در مدیریت باشگاه یوونتوس و با توجه به علاقه پسر قذافی به این باشگاه، سرنوشت امام موسی صدر را پیگیری کند.
خودکشی یا قتل سازمانیافته
در 15 نوامبر 2000 (24 آبان 1379)، پیکر بیجان ادواردو آنیلی در پای پل «ژنرال فرانکو رومانو» در بزرگراه تورینو– ساوونا پیدا شد. پلیس ایتالیا، مرگ وی را «خودکشی بر اثر سقوط» اعلام کرد که از همان ساعات نخست، با موجی از ابهام و پرسشهای جدی روبهرو شد. ابهاماتی که از تناقضهای صحنه حادثه و گذشته زندگی معنوی ادواردو نشأت میگرفت و زمینه «مشکوک بودن مرگ» وی را مطرح میکرد.
در سال 2009، جوزِپه پوپو، روزنامهنگار ایتالیایی، مرگ ادواردو را قتل اعلام کرد و با استناد به مشاهدات صحنه حادثه و شرایط جسمانی وی، احتمال سقوط عمدی از روی پل را بعید دانست. وی همچنین به اسناد مالی اشاره کرد که نشان میداد ادواردو از امضای قراردادی که حقوقش در کارخانه فیات را محدود میکرد، امتناع کرده است.
فرضیه «توطئه صهیونیستی»
برخی گروهها و افراد، با اشاره به گرایش دینی ادواردو به اسلام و دیدگاههای انتقادی وی نسبت به رژیم صهیونیستی، احتمال دخالت سرویسهای امنیتی خارجی را مطرح کردهاند. خود نیز بارها در این باره به اطرافیان و دوستان اشاره کرده بود که؛ «دشمنانم و به خصوص صهیونیستها تحمل نمیکنند، من زنده بمانم. صهیونیستها من را خواهند کشت و نخواهند گذاشت که این ثروت به یک مسلمان برسد و لذا اقدام به ترورم خواهند کرد. اما اعلام ترور نخواهند کرد و مرگ من را خودکشی، بیماری یا سانحه جلوه خواهند داد.»
پس از مرگ ادواردو، مدیریت و میراث مالی فیات بهجای آنکه به تنها وارث مستقیم یعنی ادواردو برسد، به خانواده «الکان» منتقل شد. منتقدان این مسئله را یکی از انگیزههای احتمالی برای حذف وی میدانند. بخش قابل توجهی از رسانهها، چهرههای سیاسی و منتقدان، بر این باورند که مرگ ادواردو نمیتواند «خودکشی» باشد. آنان با استناد به چند محور کلیدی، احتمال قتل عمد را مطرح میکنند.
در تاریخ 14 نوامبر 2000، جیانی آنیلی سندی را امضا کرد که بر اساس آن، 25 درصد از صندوق اصلی خانواده آنیلی، به فرزندش ادواردو واگذار میشد. اما تنها یک روز بعد و در 15 نوامبر، جسد وی در پای پل بزرگراه تورین _ ساوونا پیدا شد.
سالها این حادثه به عنوان «خودکشی» معرفی شد، اما اکنون اسناد توقیف شده توسط دادستانی تورین نشان میدهد که ادواردو وارث اصلی بوده و حذف وی نتیجه یک برنامهریزی هدفمند برای انتقال قدرت به نوه جیانی آنیلی، بوده است. در واقع سهمی که قرار بود به ادواردو برسد، به جان الکان، نوه دختری جیانی آنیلی، که یک یهودیِ صهیونیست است، رسید.
پاک سازی اسناد و محدودیت تحقیقات
پس از مرگ ادواردو، بخشی از اسناد شخصی، یادداشتها، تصاویر و مکاتبات وی جمعآوری یا محرمانه شد. مصاحبه وی در 15 ژانویه 1998 با مانیفستو و مستندی که در آرشیو کانال یک ایتالیا نگهداری میشد، حذف شدند. همچنین چهار مستندساز ایرانی که درباره زندگی و مرگ ادواردو تحقیق میکردند، توسط نیروهای امنیتی ایتالیا بازداشت و پس از دو روز به سفارت ایران تحویل داده شدند. به نظر میرسد که دولت ایتالیا با هرگونه تحقیق میدانی و مستقل درباره پرونده ادواردو مخالف است. البته برخی این عدم تمایل را ناشی از اعمال فشار صهیونیستها ارزیابی میکنند.
دو پرونده ناتمام؛ لوکا گائتانی و ادواردو آنیلی
در سال 2007، یکی از دوستان نزدیک ادواردو، لوکا گائتانی لواتلی، نیز به شیوهای مشابه شهید شد. وی در سال 1988 به ایران سفر کرده و به تشیع گرویده بود. پدر لوکا به «سلطان شراب ایتالیا» معروف بود و خانوده اش از سرشناسترین خانوادههای این کشور به حساب میآمدند. شباهت میان پروندهها و تناقضهای گزارشهای پلیس، بیش از پیش فرضیه «خودکشیسازی» را تقویت میکند.
در مجموع، سرنوشت لوکا و ادواردو، چه از نظر مسیر معنوی و چه از نظر پایان پر ابهام زندگی، دو پرونده ناتمام در تاریخ معاصر ایتالیا به شمار میآیند. پروندههایی مملو از شبهات، که همچنان در انتظار بررسیهای مستند و گشودن لایههای پنهان خود هستند.
نویسنده و پژوهشگر: فرشته مقدم