يکشنبه ۲ آذر ۱۴۰۴

سیاسی

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در برنامه گفتگوی ویژه خبری:

ضرورت حفظ اتحاد و انسجام ملی

ضرورت حفظ اتحاد و انسجام ملی
خبر یزد - عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: انسجام ملی ریشه در عقلانیت، مبانی دینی و تجربه تاریخی ایران دارد و هرگونه خدشه به آن، زمینه‌ساز سوءاستفاده دشمنان در جنگ های سخت و نرم خواهد بود.
  بزرگنمايي:

خبر یزد - عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: انسجام ملی ریشه در عقلانیت، مبانی دینی و تجربه تاریخی ایران دارد و هرگونه خدشه به آن، زمینه‌ساز سوءاستفاده دشمنان در جنگ های سخت و نرم خواهد بود.

خبر یزد


به گزارش خبرگزاری صدا و سیما ، آقای محمدحسین صفار هرندی با حضور در برنامه گفتگوی ویژه خبری بر ضرورت حفظ اتحاد و انسجام ملی تاکید کرد و به پرسش ها در این باره پاسخ داد. متن کامل این برنامه به شرح زیر است:
سؤال: وحدت و انسجام و یکپارچگی، موضوعی که همواره مورد تأکید مقام معظم رهبری هم است و در سخنرانی‌های مختلف شان بر این موضوع مهم تأکید دارند. ولی چرا رهبر معظم انقلاب اسلامی اتحاد بین ارکان و اجزای مختلف کشور را اتحاد مقدس عنوان می‌کنند؟
صفار هرندی: کلام ایشان را خطبه فدکیه، آنجایی که می‌فرمایند، اول یک مجموعه‌ای از توصیف‌ها را دارند و می‌رسند به اینجا که خداوند طاعت ما اهل بیت (ع) را بعنوان وسیله‌ای برای سامان بخشی به آئین و دین و فرهنگ قرار داد و امامت ما را وسیله‌ای برای جلوگیری از پراکندگی و تفرق. یعنی این چیزی که الان سوژه شما است، حفظ اتحاد. این 1400 سال پیش هم موضوع و مسئله بوده و هزاران سال قبل از آن هم امر بدیهی است. یعنی کاملاً عقلانی است که وقتی ما با مشکلات رنگارنگ و دشمنان قوی پنجه مواجه هستیم، چاره‌ای جز اینکه زورمان را روی هم بریزیم، دست به دست هم دهیم، در برابر آن بخواهیم ایستادگی کنیم. این امر عقلانی را رهبر معظم تعبیری به کار برده‌اند برای کسانی که نخواهند از این مسیر هم قضیه را بپذیرند. مثلاً برای آنها امر شرعی برای آنها حجیت داشته باشد. ایشان تعبیر مقدس را کنار اتحاد گذاشته‌اند، یعنی به آن وجه قدسی داده‌اند. ما چه چیز‌هایی را مقدس می‌گوییم، می‌گوییم کتاب مقدس، می‌گوییم حرم مقدس، می‌گوییم آئین مقدس. چهره‌های شاخص دینی ما مثل ائمه اطهار (ص) برای ما مقدس هستند. وقتی چیزی خصوصیت قدسی پیدا کرد نمی‌شود به آن تعرض کرد. یعنی باید در حریم آن انسان، در سایه این حرمت حرکت کند. ایشان علاوه بر اینکه فرمودند این اتحاد مقدس است، فرمودند توصیه قطعی من حفظ این اتحاد مقدس است. زمانی است توصیه عمومی می‌کنند، توصیه‌ای که قبلاً توصیه‌ای کرده‌اند و این هم یک توصیه است. ولی وقتی می‌فرمایند توصیه قطعی من، یعنی چیز دیگری نمی‌تواند معارض این باشد و این حرف آخر است. پس حفظ اتحاد اینقدر مهم است که اولاً می‌فرمایند توصیه قطعی و ثانیاً به آن حالت و ویژگی قدسی می‌بخشند، مثل دفاع مقدس. جنگ چیز خوبی نیست ولی وقتی دفاع ما وجهه قدسی پیدا کرد، گفتیم این دفاع ما امتداد دفاعی است که همه انبیاء الهی (ص) در برابر دشمنان خدا داشتند. این همان دفاعی است که امام حسین (ع) در روز عاشورا مقابل جبهه کفر داشته اند. بنابراین وقتی چنین است باید دید که آن حکمت بزرگی که در پشت این ماجرا نهفته است آن ما را راهبری می‌کند به سمتی که یک سر سوزن هم تخطی از این فرمان و این دستورالعمل نباید صورت بگیرد. 
سؤال: حضرت آقا در بخشی از بیانات شان اشاره می‌کنند که دشمنان کشور و مردم و نظام جمهوری اسلامی ایران بعد از جنگ 12 روزه قصدشان اتحاد و انسجام داخلی ما است. در آن جنگ 12 روزه دشمن حساب و کتاب اتحاد و انسجام ملی را نکرده بود یا در محاسبات اش دچار خطا شد؟
صفار هرندی: قطعاً مورد دوم درست است. به خاطره خودم رجوع می‌کنم که زمانی فکر می‌کنم بعد از حوادث سال 88 بود، در نشستی که سران ناتو بودند، بحث مطرح شده بود که به نظر می‌رسد بعد از قضایای 9 دی بود، گفته بودند همه امیدی که ما بسته بودیم که با آشوب داخلی اوضاع ایران به هم بریزد و مقصودمان برسیم که پایان یافتن جمهوری اسلامی بود، با این حضور منسجم مردم در خیابان‌ها نقش بر آب شد. حالا برویم دنبال چیز دیگری بگردیم که از طریق آن بشود مردم را تکه تکه کرد. هم رابطه بین مردم و نظام را تضعیف کنیم، هم بین مسئولان و مقامات دوگانگی ایجاد کنیم. مثلاً در فرمول مواجهه با بیرون یکی یک نظریه دارد. یکی یک نظریه متفاوتی دارد، اینها را روبروی هم قرار دهیم، بعد ایمان نسبت به توانمندی مسئولان کشور در اداره امور زندگی آنها ایمان را سست کنیم. آن زمان به نظرشان رسید که تحریم‌ها می‌تواند این کار را کند، لذا تحریم‌های گسترده فلج کننده از آن زمان در دستور کار قرار گرفت. از بعد نهم دی احساس کردند دیگر گزینه‌های مختلفی که قبلاً می‌گفتند روی میز است، همه اینها را آزموده‌اند و نتیجه نداده و باید روی بیاورند به همچنین اقدامی. گفتند این سبب می‌شود مردم دچار سختی‌های روزمره می‌شوند، هم ایمان شان به حقانیت رهبری و هدایت‌های ایشان سست خواهد شد، هم از آن طرف مطالبات شان را فریاد می‌زنند در خیابان و مسئولان هم که از پس این کار برنمی آیند، خودشان دچار آشوب داخلی می‌شوند. یکی می‌گوید باید تند برخورد کرد، یکی می‌گوید باید کند برخورد کرد و بهم می‌ریزد. با این پس زمینه ذهنی بود که بین آمریکا‌ییها و اسرائیلی‌ها در آستانه این جنگ 12 روزه اختلاف سلیقه و نظری بود. هر دو معتقد بودند باید کار جمهوری اسلامی را تمام کرد. آمریکایی‌ها معتقد بودند اگر از بیرون به مردم ایران حمله شود، مردم ایران به هم می‌پیوندند و اتحاد پیدا می‌کنند. اسرائیلی‌ها برداشت شان این بود که نه. اگر ما ضربه اساسی وارد کنیم، مردم این مختصر ایمانی هم که به توانمندی‌های نظام دارندT آن هم از دست می‌رود و لذا دنباله کار ما را می‌گیرند. به نظر می‌رسد که این سوءتفاهم برای اسرائیلی‌ها به مرام و مشرب مردم ایران، سوءتفاهم خیلی عمیقی است. یعنی واقعاً حماقت بزرگی را به خرج دادند. شاید تا قبل از ماجرای جنگ 12 روزه مشکلاتی به صورت جدی هم داشتیم، بین مردم و بعضی دست اندرکاران حکومتی اداره کردن کشور و هم خود مسئولان با هم مشکلاتی داشتند. وقتی شائبه اینکه میدان ما مهمتر است یا دیپلماسی ما، این بین مسئولان داشت مطرح می‌شد. یعنی مقامات رسمی کشور این شبهه را دامن می‌زدند. در قضایای اخیر مسائل طوری پیش رفت که فاصله‌ها همه برداشته شد. یعنی وقتی دشمن حمله می‌کرد، درست است که اول نظامی‌ها را زد، بعد دانشمندان را زد، بعد مردم عادی را زد، بعد به سراغ مسئولان سیاسی کشور رفت. در آن حمله‌ای که به شورای امنیت ملی شد، آنجا هدف همه سران کشور بود. آنجا‌ها به نتیجه نرسیدند، آمدند به سراغ دستگاه تبلیغاتی و صدای رسای جمهوری اسلامی که شما نماینده پرافتخار آن در آن صحنه بودید. معنای آن این است که این برآوردی که آنها کرده بودند، برآورد بسیار غلطی بود. نمی‌خواهم بگویم که آمریکایی‌ها خیلی عمیق‌تر بودند و فکر درستی داشتند. نه اتفاقاً در این آمریکایی‌ها دو نگاه است. یک نگاه شبیه به اسرائیلی‌ها است، یک نگاه شبیه به محافظه کارانه ترشان است. با این حال آمریکایی‌ها به آن فرمولی که اسرائیلی‌ها پیگیر آن بودند، تن دادند و بعد‌ها ما از زبان ترامپ این را شنیدیم که خودم فرماندهی و اداره می‌کردم این جنگ را و بالای سر کار بودم و این را جزء افتخارات خودش می‌دانست. پس فاصله‌ای بین آنها نبوده، اما این دو نظر دو نظر معارض همدیگر است که به نظر می‌رسد امروز اگر بخواهند کاری کنند معتقد هستند که اول باید آشوب داخلی را به راه بیندازیم. عملیات بیرونی باید مکمل آن باشد.
سؤال: اشاره کردید در یک مقطع زمانی آمدند تحریم‌های گسترده را علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال کردند. در مقاطع زمانی وقتی می‌بینیم راجع به ما کردند، مردم، کشور، ایران، در ابعاد مختلف نگاه می‌کنیم، می‌بینیم هر مقطعی برنامه ریزی کردند و تا اینجا به نتیجه نرسید. اگر بخواهیم از جنگ 12 روزه به این طرف نگاه کنیم، بیایند و اتحاد را از بین ببرند و بعد راجع به آن برنامه ریزی‌های دیگرشان را پیاده سازی کنند، از چه طریقی؟
صفار هرندی: کشور بزرگی مثل کشور ما بالاخره در باطن و ذات خودش، چالش‌هایی را دارد. ساده‌ترین آن مشکل آب است. کما اینکه الان مشکل خیلی از کشور‌های دیگر هم است. یعنی جنگ آب از جنگ نفت در آینده‌ای نزدیک‌تر مهمتر خواهد بود با توجه به شرایط اقلیمی و اینها. کشوری که از قومیت‌های مختلف فراهم آمده است. دکتر حبیبی می‌گفتند قومیت ما یکی بیشتر نداریم، قوم ایرانی است. اینها تیره‌های مختلف قوم ایرانی هستند، عرب هستند، بلوچ هستند، ترک هستند، ما قومیت‌های مختلفی در کشور داریم. اگر این گسل‌های قومی و گسل‌های زبانی و گسل‌های مذهبی را تحریک و فعال کنند، فکر می‌کند اوضاع منطقه را بهم می‌ریزند. در جا‌های دیگر این کار را کرده‌اند و برده‌اند. در عراق این قضیه منجر شد به جنگ طولانی مدت بین مردمی که تا دیروز داشتند با هم مسالمت آمیز زندگی می‌کردند. در لبنان اینطوری شده است. چند بار اقوام مختلف را به جان هم انداخته‌اند. ولی در ایران این اتفاق نیفتاده. برای اینکه هویت ایران به پیوستگی این قومیت‌های در کنار هم زیسته است. یعنی اصلاً ایران را به غیر از این نمی‌شود تعریف کرد. ایران تصویر رنگارنگ چهل تکه زیبایی است که در این چیز‌هایی که در خانه‌ها است. مثلاً یک ملافه چهل تکه که خیلی هم چشم نواز است، با اینکه رنگ‌های مختلف دارد و به همدیگر وصله اش کرده‌اند، اما زیبا است. این چهل تکه قومیت ایرانی و این تیره‌های بهم پیوسته اینها محصول هزاران سال تطور تاریخی و جغرافیایی است. خام خیالی و خام اندیشی است که بیاید و با یک تلنگر می‌تواند اینها را از همدیگر بازشان کند. زمانی بحث جدایی طلبی اکراد مطرح شد. کرد‌ها گفتند خجالت بکشید این چه حرفی است که می‌زنید. ما خودمان را قدیمی‌ترین قوم ایرانی می‌دانیم، ما در ایران از همه باسابقه‌تر و دارای پیشینه قوی تری هستیم. سایر اقوام هم همین خصوصیت را دارند. بنابراین این محصول عدم شناخت و جهل محضی بود که آنها دچار آن شدند و تصور کردند اگر دلخوری‌هایی پیش آمده، شاید جایی یک عده بر سر یک موضوعی با همدیگر اختلاف داشتند. جنجالی شده و شهری هم به هم ریخته است. ولی فردای آن روز اینها به سر زندگی شان رفته‌اند. اینطور نبوده که این را برای دستمایه آشوب دائمی در منطقه خودشان کنند. 
سؤال: رهبر انقلاب به صراحت اشاره می‌کنند، به قولی از پشت بلندگو اهل بیان، اهل قلم، آنهایی که می‌نویسند، آنهایی که تحقیق می‌کنند، حتی آنهایی که در فضای مجازی فعال هستند و توئیت می‌زنند را خطاب قرار می‌دهند و عنوان می‌کنند که اینها باید بفهمند که چه کار می‌کنند و نباید این اتحاد خدشه دار شود. چه کار می‌توانند کنند برای اینکه این اتحاد بیش از پیش شکل بگیرد و آسیبی به آن وارد نشود، آن اتحاد زیبایی که در آن 12 روز شاهد بودیم؟
صفار هرندی: اشاره کردید که اتحاد بین ملت، اتحاد ملت با حکومت، اتحاد دولت و نیرو‌های مسلح، همه اینها با هم. یعنی ما این پیوستگی را بین این چند عنصری که بالاترین تأثیر را در حفظ انسجام و یکپارچگی کشور می‌توانند داشته باشند، شاهد این بهم پیوستگی بودیم. در هر کدام از اینها سستی ایجاد شود، ما حتماً در آن نطقه شاهد خلأیی و زمینه مستعدی برای ضربه خوردن خواهیم بود. فکر کنید اگر در جنگ 12 روزه نیروی مسلح تا آخر پای کار، خیلی خوب، ملت هم پشتیبان آنها بود، اگر قرار بود دولت مثلاً با توهم اینکه این موضوع به ما ربطی ندارد و مربوط به نیرو‌های مسلح است، فکر کنیم که دولتی بیاید بگوید این موضوع من نیست، حتماً ما ضربه می‌خوردیم. یکی از دلایل توفیق ما در جنگ 12 روزه این بود که دولت برای سامان دادن به امور کشور، اداره خوب کشور، پای کار بود و موفق عمل کرد و از این جهت هم قابل تحسین هستند. ممکن بود چیز‌های بهتر از این هم توقع کنیم ولی با مقدورات انصافاً این اتفاق خوب افتاد.
سؤال: تمام تلاش با توجه به شرایط؟
صفار هرندی: بله. فرض کنید اگر دولت و نیرو‌های مسلح پای کار جدی بودند، اما مردم این وسط می‌خواستند ساز دیگری بزنند، مگر ممکن بود توفیقی داشته باشیم. اگر مردم پای این کار نمی‌آمدند. اگر آن تصاویر را شاهد نبودیم که جوانان ما، جوانانی حتی با هیئت متظاهر متفاوت، سر چهارراه بیایند، کنار بچه‌های حافظ نظم، بگویند من هم آمده‌ام، درست است به قیافه‌ام نمی‌آید ولی دلم می‌خواهد در کنار شما‌ها باشم. اگر این تصاویر را نداشتیم و برعکس بود، یعنی اگر دغدغه نیرو‌های مسلح می‌خواست این باشد که یک طوری آشوب درونی مردم را بخواهد ساکت کند، حتماً ما توفیق پیدا نمی‌کردیم.
سوال: تمام تلاش با توجه به شرایط؟
صفار هرندی: بله، با توجه به شرایط یا فرض کنید اگر دولت و نیرو‌های مسلح پای کار جدی بودند ولی مردم می‌خواستند، ساز دیگری می‌زدند، ممکن بود ما توفیقی داشته باشیم، اگر مردم پای کار نمی‌آمدند و تصاویری را شاهد نبودیم که جوانانی حتی با هیئت ظاهری متفاوت، بیایند سر چهار راه کنار بچه‌های حافظ نظم قرار بگیرند و من هم آمدم و درست است که به قیافه‌ام نمی‌آید ولی می‌خواهم کنار شما باشم. اگر این تصاویر را نداشتیم و دغدغه‌های نیرو‌های مسلح ما این باشد که یک جوری آشوب درون مردم را بخواهد آن را ساکت کند، حتما توفیق پیدا نمی‌کردیم. یا اگر آن حالت دیگرش که نیرو‌های مسلح ما این وسط ضعیف عمل می‌کردند و نیرو‌های مسلح کمتر از بیست و چهار ساعت بعد از ضربه غافلگیرانه‌ای که ما خوردیم و خیلی خسارت بار بود از دست دادن آن چهره‌های شاخص و نورانی اگر به فاصله کوتاهی بعد از آن پاسخ قاطع را نداده بودیم حتما در انسجام مردم، در حالتی که برای دولت پیش آمده بود که خودش را در میانه میدان کار ببیند در این‌ها ممکن بود تزلزل ایجاد شود. 
سوال: این جا کسانی که اهل قلم و صاحب تریبون هستند چه وظایفی دارند؟
صفار هرندی: بعضی‌ها خیال می‌کنند جنگ 12 روزه در مقطعی در تاریخ ما بود و تمام شد در صورتی که، نه این جنگ قبلش صلح مطلق بوده و نه بعدش این طور است. قبلش مقدمات این جنگ فراهم شده و در چند مرحله وعده صادق یک و دوی ما در پاسخ به شرارت‌هایی بود که رژیم صهیونیستی در تهران کرده بود که در کشور ما میهمان ما را ترور کردند و فرماندهان عزیز ما در خارج از مرز‌های ما به شهادت رساندند و به سفارت ما حمله کردند و دفعتا این جنگ 12 روزه موخراتی دارد که همین الان خط و نشان می‌کشند و درست است به واسطه ضرب شصتی که از ما چشیدند. کاملا چرته می‌اندازند و دو دو تا و چهار تا می‌کنند که ضرباتی که ایران به آن‌ها می‌زند ابعاد گسترده تری خواهد بود و اگر می‌صرفد دست به شرارت می‌زنند و جنگ تمام نشده و این جنگ ادامه دارد. اگر کسی صاحب تریبون، بی توجه به موقعیتی که در آن واقع شده، فکر کند الان شرایط، شرایط عادی است، هر چیزی که دلش می‌خواهد باید بگوید به اسم این که مثلا من می‌خواهم از آزادی‌های خودم استفاده کنم و این آزادی که مخل امنیت مردم بخواهد در شرایط حساس باشد معلوم است که این آزادی نباید مجاز باشد و برای آن باید مرز گذاری و حد گذاری برای آن کرد. البته این هم کاملا عقلانی است و خودشان هم می‌دانند، منتها کسانی هستند متاسفانه تعداد شان هم زیاد نیست و تعداد شان کم است که به علت رقابتی که با اصل جمهوری اسلامی دارند، به لحاظ مبنایی و ایدئولوژیک درگیر با نظام هستند، فکر می‌کنم که هیچ اشکالی ندارد که راهی را که دشمن گشوده علیه این نظام آن‌ها ادامه اش را در داخل داشته باشند. این‌ها تعدادشان خیلی زیاد نیست ولی این تعداد کم گاهی وقت‌ها دیگرانی هم دچار غفلت می‌کنند، چون ظاهری که به حرف‌های خودشان می‌دهند ظاهر این نیست که ما امتداد اسرائیل هستیم. ظاهرش فریبنده است. مثلا می‌گویند تا کی ما باید عقب مانده باشیم؟ تا کی باید مردم مشکلات داشته باشند؟ تا کی چنین. هی شروع می‌کنند مشکلات را ردیف کردن و وقتی راه حلش را می‌خواهند درست کنند نشانه خارج را می‌دهند و این سبب فتنه می‌شود و ذهن‌ها را به هم دیگر و با هم دیگر درگیر می‌کند. افرادی هم ممکن است آدم‌های کم طاقتی باشند و چنین چیزی می‌شنوند، در مقام پاسخ گویی به این‌ها یک سری مرز‌ها را که مرز‌های پیوند و الفت بین ماست، این‌ها را در نوردند و وسیله شکاف و فاصله قرار دهند. این شکاف‌ها در نقاطی باشد که ما روی آن قبلا به عنوان نقاط اصلی قوت خودمان فکر می‌کردیم. مثلا فاصله بین افراد با حکومت و نظام و با ایدئولوژی اسلامی را و با حوزه رهبری. این مرزبندی‌ها را مخدوش کنم، اگر این طور شود آن وقت دارایی‌های ما همین جور دود می‌شود و می‌رود هوا و آن وقت تبدیل می‌شویم به طعمه‌ برای افرادی که وقتی ما بهم پیوسته بودیم جسارت این که با ما مواجه شوند، ضربه بزنند، نداشتند وقتی ما را در این حال ببینند الان خوراک ما هستند، حالا باید به آن‌ها ضربه زد. 
سوال: آقای صفار هرندی شرایط نه جنگ و نه صلح، عبور کشور از این شرایط و وضعیت تعلیقش، الزاماتی را می‌طلبد و بایسته‌ها و نباید‌ها را باید داشته باشد، کدام‌ها هستند؟
صفار هرندی: بایدهاش این است که هر کدام ما در هر جایی که قرارداریم آن جا را آباد کنیم. این قدر چشم مان به این طرف و آن طرف نباشد که بگوییم اول فلان یا باید این کار‌ها را بکنند تا ما بتوانیم دنباله اش را بگیریم. نه امام فرمودند عمل صالح این است که هر کسی در هر جایی قرار دارد آن جا را درست کند. ممکن است کنار دستی اش درست نباشد ولی وقتی تو نمایش شکوه ساخت و ساز و آبادانی را به رخ می‌کشی، آن هم هوس می‌کند که بیاید مشابه شما خودش را اصلاح کند. بنابراین نباید منتظر همدیگر ماند. این که می‌گویم ممکن است در مورد اشخاص خیلی موضوعیت نداشته باشد. بیشتر راجع به دستگاه‌ها موضوعیت پیدا می‌کند. دستگاه‌های حکومتی و دولتی نباید کار‌ها را به این طرف و آن طرف موکول کنند. مثلا طرف بگوید حالا ببینیم وزارت خارجه ارتباط ما را با کجا برقرار می‌کند، ما بیاییم دنبال آن ادامه دهیم. نه. شما با دارایی‌ها و داشته‌های داخلی خودت برنامه هایت را بریز. اگر وزارت خارجه ارتباطی برقرار کرد، آن مکمل می‌شود ولی مقدمه را در داخل باید فراهم کنیم. ما آخرش هم در قصه کرونا آن زمانی برد کردیم که داخل را تجهیز کردیم. آمدیم جا‌هایی که توانستند واکسن داخلی تولید کنند، به آن‌ها رسیدیم و امکانات دادیم و تلاش کردیم. از بیرون هم سعی کردیم چیز‌هایی را بیاوریم و وقتی نمایش این شکوه آمادگی را دشمن دید آن وقت پیشنهاد آوردند که می‌خواهید به شما بفروشیم که قبلش دریغ می‌کردند. در مورد ابزار‌های نظامی همان دشمن‌هایی که ما را تحریم کردند وقتی ما به یک جور خودبسندگی می‌رسیم با نگرانی از این که این‌ها خودکفا می‌شوند دیگر نیازی به ما نخواهند داشت، پیشنهاد می‌آوردند که ما می‌توانیم با شما شریک شویم، پس اصلش قوی شدن است. کار‌های مان را سامان دهیم. این به اصطلاح آن بخش ایجابی و لازمش است. اما اجتناب از چی باید بشود؟ اجتناب از این که پای روی دم همدیگر بگذاریم. وقتی هر کسی بخواهد دیگری بهانه‌ای را گیر بیاورد برای تضعیفش. هر کسی بخواهد حجتی پیدا کند برای کار نکردن و بهانه تراشی. این هاست که حقیقتا اجازه می‌دهد به دشمنان ما که با استفاده از این موقعیت‌ها و خلاء‌هایی که پیش می‌آید، بیایند و برنامه‌های شیطنت آمیز خودشان در این نقطه بنا کنند. بنابراین اجتناب از بهانه جویی‌ها و تسویه حساب‌های داخلی بین جریاناتی که بلاخره با هم اختلاف دارند، اما آیا وقت تسویه حساب الان است یا نه. آن باید بماند برای وقتی که ما توانسته باشیم، تکلیف دشمن بیرونی مان را حل کرده باشیم. 
سوال: یک نکته بعضی موقع‌ها استدلال می‌کنند موضوع اتحاد و انسجام و مطرحش می‌کنند و خواستار کنار گذاشتن بعضی از اصول مثل حجاب هستند بعضا هم در پس این ماجرا می‌بینیم عدم مقابله با برهنگی‌ها به وجود می‌آید، نظر شما چیست؟
صفار هرندی: روشن است که ما اگر مبانی و اصول خودمان را کنار بگذاریم اصلا هویت مان را از دست می‌دهیم. اصلا کی هستیم؟ آن موقع، فرق مان با دیگرانی که مشخصات متفاوتی از ما داشتند اصلا مشخص نیست در آن صورت حتما ما باید چارچوب‌ها برای حفظ هویت مان باید داشته باشیم، اما گاهی وقت‌ها فاصله بین اصول و فروع را خوب تشخیص نمی‌دهیم ولی کسانی یک چیز‌هایی را جزو راه‌های رسیدن به آن اصول هم جزو اصول می‌آورند. اگر این طور شود اختلافات آزاردهنده‌تر خواهد بود بنابراین باید این مراقبت داشته باشیم. اولا پایبندی مان به آن اصول به هیچ بهانه‌ای از دست ندهیم. ثانیا فروع اصول نما نگذاریم بیاید در میدان. یعنی هر کاری که می‌خواهد اتفاق بیفتد، کسانی معتقد بودند ما مواجه مان با بی حجابی مواجه حقی است و باید این کار را کنیم ولی درست است خیابان را آشوب کنیم و جامعه را بهم بریزیم، نه راه دیگری دارد. راهش این است که به طرف مثلا پیغام بفرستیم و شما در مذان این بودید که کار خطایی انجام دادید، اگر او جواب داد که نه انجام ندادم در بدو امر می‌پذیریم مگر آن قدر تکرار شود که از حالت یک خطا خارج شده و یک خطی تلقی شود. پس می‌شود پایبند به آن اصول بود، اما راه رسیدن به آن اصل، چیز دیگر انتخاب کرد و راه کم دردسر را انتخاب کرد. 
سوال: رهبری همیشه در سخنرانی‌های شان اشاره و تاکید می‌کنند بر عدم مذاکره با آمریکا که دلایل شان مختلف است و تاکید می‌کنند به بن بست بودن مسیر مذاکره و سخت‌تر شدن و کورشدن گره تحریم‌ها و موضوع تجاوز آمریکا مطرح می‌شود. برخی جریان‌های سیاسی با بهانه‌های مختلف مذاکره به آمریکا را پیش می‌کشند و این اختلاف سیاسی یا اختلاف گفتمانی، به این موضوعی که ما راجع به آن صحبت می‌کنیم و بسیار پراهمیت است و همیشه و همواره ارکان کشور پای کار بودند ضربه نمی‌زند؟
صفار هرندی: واقعیت این است که ما اولا با جهان ما مذاکره می‌کنیم با کل جهان ارتباط داریم، روابط گسترده‌ای با کشور‌های مختلف. از میان کشور‌های دنیا یک رژیم منحوسی است که ما هیچ وقت به رسمیت نشناختیم و آن رژیم صهیونیستی است. قبلا رژیم دیگری بود که دنیا با همان نسبت داشت و رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی است که ساقط شد و حکومتی که بعدا در آفریقای جنوبی مستقر شد رژیم ضد آپارتاید بود که از دایره محدودیت‌های ما خارج شد. امروز ما فقط اسرائیل است که با آن مطلقا نمی‌خواهیم رابطه داشته و حرفی هم با آن نمی‌زنیم و آمریکا را به اعتبار این که دشمنی‌های او به صورت برنامه ریزی شده برای اسقاط جمهوری اسلامی از اول انقلاب تا امروز پی در پی اعمال شده و اگر او رابطه را با ما قطع نکرده بود و رابطه بین جمهوری اسلامی انقلاب کرده، ایران انقلاب کرده و جمهوری اسلامی مستقر شده با آمریکا رابطه داشتیم. آن‌ها رابطه را قطع کردند و اقدامات شرورانه‌ای که بعد از آن کردند سبب شده که ما با آن‌ها با نگاه بدبینانه‌ای بنگریم کما این که آن‌ها چشم دیدن ما را ندارند و هر وقت بخواهند طراحی کنند که ما چکار کنیم که جمهوری اسلامی نباشد و می‌خواهند براندازی کنند. دراین حال و هوا اصلا مذاکره کردن با آمریکا چه بهره‌ای دارد؟ منتها باز هم ما با همین آمریکا در مقاطعی حرف زدیم. این جور نبوده که بین ما قطع مطلق باشد در همه مقاطع. در مقاطعی وزیر خارجه ما رفته و از آن طرف، فردی آمده و با هم نشستند و حرف زدند. نمی‌خواهم بگویم که این کار درست بوده یا غلط ولی هر چه بوده نظام تن داده بوده به چنین چیزی و قبول داشته. الان آن شرایط نیست که وارد مذاکره شوید. چون طرف مقابل تان مفهومی از مذاکره آن طور که شما دل تان می‌خواهد قبول ندارد. او می‌گوید بیایید مذاکره کنید برای رسیدن به این نتیجه. نتیجه را از قبل تعیین کرده و آن نتیجه تسلیم ایران است. کجا یک فرد عاقل می‌آید چنین انتخابی می‌کند که با کسی وارد مذاکره شود برای تسلیم شدن در حالی که دارای این پیشینه و سابقه و توانمندی‌ها و اراده ملی و استقلال است. اصلا دلیلی ندارد تن بدهد به خفتی به کشوری که کشورهای بسیار کوچک و ضعیف هم اجتناب می‌کند از انجام آن. پس ما مطلق مذاکره که اصلا نداریم که ممنوع است و با دنیا داریم مذاکره می‌کنیم. در مورد آمریکا در مراحلی که تصور می‌کردیم، تصور می‌کردند بخشی از مدیران نظام ما تصورشان این بوده که می‌توانیم از این طریق امتیاز لازم را برای مردم بگیریم. رهبری اجازه دادند به آن‌ها که رفتند و ناکام برگشتند. اگر در مقطع اول به نظر می‌رسد توفیقات داشتند بعد معلوم شده و ده سال بعد معلوم شده که همه دروغ بوده و وعده‌های سرخرمن بوده است. رهبری که جایگاه قانونی ایشان به ایشان اجازه می‌دهد سیاست‌های کلی نظام را وضع کنند، در مقام واضح سیاست کلی نظام خط قرمز رابطه برقرار کردن و مذاکره کردن در این مقطع با ایالات متحده را به رخ مسئولان می‌کشند و بخش قابل توجهی از کشور هم می‌فهمد این موضوع را. آقای رئیس جمهور پایبند به چنین چیزی خودش را می‌داند و بار‌ها گفتند که برای من خط قرمز عبور از سیاست‌های کلی نظام است که توسط رهبری این سیاست‌های که البته با مشورت مجمع تشخیص نظام هم این سیاست‌های کلی ابلاغ می‌شود. من خط قرمزم آن جاست، خیلی عقلانی و متعهدانه چنین تدبیر داشتند. 
سوال: برویم سراغ فضاسازی که دشمن قبل از جنگ بسیار تلاش کرد بین مردم و نیرو‌های مسلح انجام دهد، نتوانست و مردم قدردان نیرو‌های مسلح بودند به واسطه اقداماتی که انجام شد ولی امروز با تصاویر جعلی و هوش مصنوعی آن هدف را دنبال می‌کند هدف شان از این تبلیغات که سابقه داشته چیست؟
صفار هرندی: در مرحله‌ای وقتی جنگ سخت کارآمدی خودش را از دست می‌دهد، جنگ نرم به میدان می‌آید. یا وقتی حنگ سخت در جریان است، جنگ نرم، از قدیم عملیات روانی جزو کار‌هایی بوده که دشمنان علیه همدیگر می‌کردند. اگر جایی متوسل می‌شوند به این که نیروی مسلح ما به آن تهمت بزنند که این مثلا همراه با ماست، همسوی با ماست، یک پرچم دستش بدهند که این هم طرفدار همان پرچمی است که ما هستیم. در مورد شهدای بزرگوار ما همین کار را کردند. همین بزرگوارانی که توسط اسرائیل به شهادت رسیدند، دو یا سه ماه قبل، انگ‌هایی به این‌ها زده بودند و راجع به این‌ها تهمت‌هایی مطرح کردند در جامعه و گاهی وقت‌ها افراد ساده اندیش از میان مردم خودمان و از متعهدین ما و کسانی که ساده لوحانه با مسائل مواجه شده بودند باور کرده بودند که فلان شخص برجسته ما فلان خطا را کرده و این دنباله همان جنگ است و دنباله همان ترور‌هایی است که کردند. ترور یک وقت در قالب از بین بردن فیزیک یک شخصیت است، زمانی حیثیت او را از بین می برندد. زمانی حرمت او را در جامعه می‌ریزند. الان دنبال این هستند که حرمت نیروی مسلح وقتی ضربه ردن به او را نداشتند، از این راه وارد شوند.


نظرات شما