جمعه ۵ دي ۱۴۰۴

مقالات

بلاگرها، مهندسان پنهان سبک زندگی در جامعه امروز

بلاگرها، مهندسان پنهان سبک زندگی در جامعه امروز
خبر یزد - با گسترش فضای مجازی، بلاگر‌ها از تولیدکنندگان محتوای سرگرم‌کننده به بازیگران تأثیرگذار اجتماعی تبدیل شده‌اند، پدیده‌ای که سبک زندگی، ارزش‌ها و حتی روابط خانوادگی را تحت‌تأثیر قرار داده است.
  بزرگنمايي:

خبر یزد - با گسترش فضای مجازی، بلاگر‌ها از تولیدکنندگان محتوای سرگرم‌کننده به بازیگران تأثیرگذار اجتماعی تبدیل شده‌اند، پدیده‌ای که سبک زندگی، ارزش‌ها و حتی روابط خانوادگی را تحت‌تأثیر قرار داده است.

خبر یزد


به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز یزد، پیام‌های کوتاه، رفتار‌های خاص، محتوا‌های گوناگون و ارائه‌ی معانی جدید از سبک زندگی را امروزه از زبان کسانی می‌بینیم و می‌شنویم که به لطف فضای مجازی سر برآورده‌اند و پیوندی عمیق و ناگسستنی با مردم و جامعه برقرار کرده‌اند.
وبلاگ نویسی‌های دهه‌ی 80 امروز با گسترش سکو‌های مجازی و دسترسی آسان به شکلی نو در قالب بلاگری رشد کرده است. بلاگری که در ابتدا تنها با به نمایش گذاشتن عکس یا فیلم‌های کوتاه و صرفا جهت سرگرمی و دیده شدن به راه افتاد اکنون به عنوان یک حرفه پر درآمد به آن نگاه می‌شود و حتی به عنوان شغل اول و یا آینده شغلی نوجوانان نیز مطرح می‌شود.
به‌طور کلی در جامعه امروز، نقش بلاگر‌ها بسیار پررنگ شده و مردم به‌نوعی از سبک زندگی تبلیغی این افراد پیروی می‌کنند. تبلیغاتی که در بسیاری موارد بدون تخصص و حتی نادرست ارائه می‌شود و با برداشته شدن مرزها، سبک‌های نامتعارفی از زندگی جدید در همه‌ی ابعاد را به نمایش می‌گذارد. نگرانی از آینده مبهم جامعه‌ای که بلاگران به گونه‌ای مهندسی آن را به دست گرفته‌اند انتقاد‌هایی را نیز در پی داشته است.
در این میان نظرات گوناگونی در مورد نحوه‌ی اصلاح این پدیده و تاثیر آن بر آینده‌ی جامعه مطرح می‌شود. براین اساس گفت و گویی با دکتر منوچهر علی نژاد استاد جامعه شناسی دانشگاه یزد ترتیب داده‌ایم تا به بررسی ابعاد مختلف این پدیده نوظهور بپردازیم.
به نظر شما چگونه گسترش بلاگری، مرز‌های حریم خصوصی و الگو‌های فرهنگی جامعه را بازتعریف کرده و بر جامعه‌ی امروز ما اثر گذاشته است؟
فضای مجازی بخشی از واقعیت زندگی امروز ماست؛ بنابراین مسئله اصلی، نحوه مواجهه درست و اصولی با این فضاست، موضوعی که در مباحثی مانند سواد رسانه‌ای مطرح می‌شود. 
اگر به‌طور مشخص به بلاگر‌ها بپردازیم، با پدیده‌ای مواجهیم که در آن افراد، حریم خصوصی و شخصی خود را به نمایش می‌گذارند، عمدتاً با هدف دیده‌شدن و کسب درآمد. این جریان به‌قدری گسترده شده که نوعی «حریم‌زدایی» رخ داده و بخش مهمی از آن توسط بلاگر‌ها و شخصیت‌های تأثیرگذار فضای مجازی صورت می‌گیرد.
این افراد معمولاً مسیر آسانی را طی نکرده‌اند، سال‌ها برای جذب دنبال‌کننده تلاش کرده‌اند و وقتی به نقطه‌ای می‌رسند، می‌کوشند به هر شکل ممکن مخاطب را حفظ کنند. 
در این میان، تولید محتوای عامه‌پسند، گاه همراه با شوخی‌های سطحی، فحاشی یا بددهانی، به ابزاری برای جلب توجه تبدیل می‌شود، چراکه بازخورد بالایی دریافت و نوعی ارضای کاذب ایجاد می‌کند. برخی بلاگر‌ها اساساً بر چنین محتوا‌هایی متمرکز شده‌اند و متأسفانه با استقبال قابل توجهی هم مواجه‌اند. 
به نظر شما چرا مخاطب ایرانی تا این حد جذب صحبت‌ها و رفتار‌های بلاگر‌ها می‌شود؟
پاسخ قطعی به این مسئله ممکن نیست، اما بخشی از آن به ویژگی‌های شخصیت اجتماعی ما بازمی‌گردد، این‌که آیا گرایش بیشتری به مصرف سریع و محتوای دم‌دستی داریم یا نه. انسان امروز به‌طور کلی مصرف‌کننده شده است و مدرنیته، ادبیاتی هیجانی، تبلیغاتی و ساده‌پسند را برجسته کرده است.
بلاگر‌ها نیز با موسیقی نوستالژیک، طنز، رفتار‌های نمایشی و محتوای کوتاه و مهیج، مخاطب جذب می‌کنند. این روند به نوعی به «مک‌دونالیزه‌شدن فضای مجازی» انجامیده است، محتوایی سریع، سطحی و پرمصرف که در بلندمدت ادبیات جدیدی را وارد گفتمان اجتماعی می‌کند به‌ویژه در میان نوجوانان و جوانان.
بلاگر‌ها به عنوان یک بازیگردان چگونه ارزش‌های اجتماعی را تحت‌الشعاع قرار داده‌اند؟ آیا این موضوع قابل کنترل است؟
اگر این روند بدون ضابطه ادامه یابد، خرده‌فرهنگ‌های مسئله‌دار و حتی بزه کارانه شکل خواهد گرفت. این امر گریزناپذیر است، مگر آن‌که قوانین و مقررات عقلانی و علمی وضع شود. در بسیاری از کشورها، بلاگر‌ها موظف به شفافیت مالی و پاسخگویی هستند. 
در ایران، متأسفانه این فضا رها شده و نبود قوانین شفاف، این آسیب‌ها را تشدید کرده است. نه رهاشدگی فرهنگی درست است و نه سخت‌گیری‌های ایدئولوژیک.
آنچه لازم است، کار کارشناسی، قوانین منطقی، شفافیت مالی، حذف ادبیات لمپنی و پاسخگویی اجتماعی بلاگرهاست. این محدودیت‌ها نه سلبی‌اند و نه افراطی، بلکه برای هدایت جامعه به سمت تعادل و میانگین اجتماعی ضروری‌اند. 
رواج محتوای سرگرمی‌محور و نمایش اغراق‌آمیز سبک زندگی بلاگر‌ها چه تأثیری بر نظام ارزشی، روابط اجتماعی و میزان رضایت فردی در جامعه ایرانی داشته است؟
بلاگر‌ها غالباً محتوای خود را متناسب با ذائقه سرگرمی‌محور و سطحی بخشی از مخاطبان ایرانی تولید می‌کنند که نتیجه آن گسترش محتوای کم‌عمق و تقویت مصرف‌گرایی است. 
در این فضا، بلاگر‌های زن به‌دلیل آزادی بیشتر در بروز هویت، نقش پررنگ‌تری یافته‌اند و حتی برخی مردان نیز با بهره‌گیری از ویژگی‌های زنانه به دنبال جذب مخاطب‌اند.
این سبک بیان به بخشی از فرهنگ فضای مجازی تبدیل شده که نیازمند شناخت و مدیریت است. هم‌زمان، نمایش اغراق‌آمیز ثروت توسط بلاگرها، مقایسه اجتماعی را تشدید کرده و موجب افزایش نارضایتی و تنش در خانواده‌ها شده است.
نسل جدید به عنوان سرمایه‌های اصلی جامعه هستند، آینده آنها را با توجه به فضای مجازی و بلاگری چگونه می‌بینید؟
نسل جدید به‌عنوان سرمایه‌های اصلی جامعه با آینده‌ای پیچیده روبه‌روست. گسترش فضای مجازی و بلاگری، در کنار فشار‌های اجتماعی، می‌تواند به افزایش طلاق، تجرد، الگو‌های جدید زیستن و تضعیف نهاد خانواده بینجامد، حتی در جوامع سنتی مانند یزد.
انسان ایرانیِ حاضر در فضای مجازی، با وجود تأثیرپذیری از الگو‌های نوین، در بستری متفاوت از غرب زندگی می‌کند، بستری متأثر از مشکلات اقتصادی و اجتماعی که شتاب تغییرات اجتماعی را افزایش می‌دهد.
در این میان، بلاگر‌ها با حریم‌زدایی از زندگی خصوصی و بازتعریف معنا‌های خانواده و روابط پایدار، نقشی قابل توجه در تشدید این روند‌ها دارند، آثاری که کاهش فرزندآوری و کمرنگ‌شدن ارزش‌های بنیادین را به‌دنبال خواهد داشت.
بلاگران چقدر در تزلزل یا تقویت دینی و سیاسی جامعه نقش دارند و چه باید کرد تا ارزش‌های سیاسی و مذهبی جامعه‌ی اسلامی حفظ شود؟
بلاگر‌ها می‌توانند هم موجب تزلزل و هم تقویت باور‌های دینی و سیاسی شوند، اما مسئله اصلی، نحوه مواجهه با آنهاست. 
دین ظرفیت بالایی برای پاسخ به شبهات دارد و گفت‌و‌گو و نقد، نه تهدید، عاملی برای آرامش و بلوغ اجتماعی است، حذف و برخورد سلبی کارآمد نیست و راه درست، مناظره و تولید گفتمان است.
مدیریت فضای مجازی باید هوشمند و غیرپلیسی باشد و بر مشروط‌سازی‌هایی مانند شفافیت مالی، هویت مشخص و پاسخ‌گویی اجتماعی تکیه کند. با تکیه بر اصالت تمدنی جامعه ایرانی و تولید محتوای جایگزین، می‌توان موج‌های مقطعی فضای مجازی را مهار و ارزش‌های دینی و سیاسی جامعه اسلامی را تقویت کرد.
به نظر شما آیا فضای مجازی و فعالیت بلاگر‌ها قابل کنترل است؟
بلاگر‌ها سبک‌های جدیدی از زیستن را در جامعه ترویج می‌کنند که در کنار کارکرد‌های مثبت، پیامد‌های ناخواسته‌ای نیز دارد. 
از بعد کنترل فرهنگی، منطق تحلیل من، «منطق نت‌بالانس» یا نگاه ترازویی است، یعنی هم‌زمان مزایا و معایب آن را سنجید. 
اگر کفه مزایا بر معایب غلبه کند، ترازو به نفع پیامد‌های مثبت است و اگر برعکس، معایب سنگین‌تر شود، سیاست‌گذار باید مداخله کند. بنابراین، وظیفه سیاست‌گذار دیدن هر دو سوی ماجرا و مدیریت پدیده است، نه حذف یا نفی کامل آن. 
آنچه بیش از همه مرا نگران می‌کند، نه صرفاً کارکرد منفی بلاگری، بلکه «تأثیرات انباشتی منفی» آن در بلندمدت است، پیامد‌هایی که در ترکیب با مشکلاتی مانند بیکاری، نابرابری اقتصادی و تأخیر در ازدواج می‌تواند آثار پیش‌بینی‌ناپذیر و خطرناک برای نسل‌های آینده داشته باشد. 
بلاگر‌ها خودِ ساختار نیستند، بلکه مهره‌هایی در یک شبکه گفتمانی و اقتصادی‌اند، بنابراین مواجهه صرف با آنها کافی نیست و باید ساختار و گفتمان پشت این پدیده را شناخت. 
نقش نهاد‌های فرهنگی و رسانه‌ای در این میان تعیین‌کننده است. مقابله با این جریان‌ها تنها از مسیر تولید «گفتمان رقیب» ممکن است، نه برخورد سلبی. گفتمانی قوی، علمی و متناسب با زبان امروز که بتواند در میدان رقابت فرهنگی اثرگذار باشد. تجربه نشان داده است که در بسیاری از مناظره‌ها، لزوماً کسی که حق با اوست برنده نمی‌شود، بلکه کسی برنده است که گفتمان قوی‌تری دارد. 
بنابراین، اگر نهاد‌هایی مانند رسانه ملی بخواهند در این حوزه نقش‌آفرینی کنند، باید به جای تمرکز صرف بر چهره‌ها، بر تقویت پشتوانه فکری، نظری و گفتمانی آنها سرمایه‌گذاری کنند. 
بلاگر، در نهایت، یک گوینده یا حامل پیام است، آنچه اهمیت دارد، اندیشه و گفتمانی است که پشت او قرار می‌گیرد. اگر این گفتمان قوی، منسجم و متناسب با زبان امروز باشد، می‌تواند در برابر جریان‌های مسلط فرهنگی اثرگذار باشد. 
تأثیرات این روند بر هویت، سبک زندگی و چشم‌انداز آینده جامعه را چگونه می‌بینید؟
به‌نظر می‌رسد چشم‌انداز پیش‌رو، مبهم و تا حدی نگران‌کننده است. شتاب ورود به فضای مجازی بسیار سریع‌تر از آمادگی فرهنگی ما بوده است. 
با این حال، این وضعیت کاملاً غیرقابل کنترل نیست. جامعه ذاتاً پویاست و دولت، به‌عنوان مهندس اجتماعی، می‌تواند با وضع مقررات، رفتار‌ها را تعدیل کند و از شدت آسیب‌ها بکاهد. 
اگر مهندسی فرهنگی دقیق، عقلانی و غیرایدئولوژیک پشت این روند قرار گیرد، می‌توان این چشم‌انداز نگران‌کننده را مدیریت کرد. در غیر این صورت، رهاشدگی فرهنگی، گسست ارزشی و معنازدایی از زندگی تشدید خواهد شد. 
در مقابل اگر مهندسی فرهنگی از پایین به بالا انجام شود، می‌توان هم از ظرفیت‌های فضای مجازی استفاده کرد و هم آلوده نشد. نگرانی‌ها وجود دارد، اما ویرانگر نیست. راه‌حل، گفت‌و‌گو، نقد، عقلانیت و اعتماد به ظرفیت‌های تمدنی خودمان است.
به طور کلی من به «ایران و ایرانی» ایمان دارم و این را در جنگ 12 روزه به وضوح دیدیم که آنچه باج نداد اصالت تمدن ایرانی بود، اصالتی که در نقاط عطف تاریخی مهم خود را نشان می‌دهد.
نویسنده: مطهره دشتی


نظرات شما