خبر یزد - با گسترش فعالیت بلاگرها در فضای مجازی، تغییراتی را شاهدیم که از حریمزدایی روابط تا تزلزل بنیان خانواده و بحران هویت فرهنگی امتداد یافته است.

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز یزد، اشک در چشمانش حلقه زده بود و با هربار پلک زدن روی گونه اش میچکید، جوانی که پیر به نظر میرسید، خیره بود به مردی که کمی آنطرفتر روبرویش نشسته و خود را با گوشی مشغول کرده بود. در نگاهش هم عشق را میدیدم هم نفرت.
در کنارش نشستم و شروع کردم به شکوِه از کسانی که با آمدن فضای مجازی از زندگی واقعی فاصله گرفتهاند.
گریه اش بیشتر شد و سفره دل باز کرد، داستانش همان مرد بی تفاوت روبرویش بود، آنکه با غوطه خوردن در فضای مجازی به دختری اینستا گرامی دل باخته و از زندگی زناشویی دست شسته بود.
عادی سازی روابط زن و مرد، آغازی بر پایان تعهد به زندگی
داستان این زندگی، زندگی مردان و زنان دیگری هم هست که خواسته یا ناخواسته در دامی گرفتار میشوند که عشق را میبلعد و بنیان خانواده را فرو میریزد.
فاطمه اسدی وکیل پایه یک دادگستری به زیاد شدن اینگونه پروندهها نسبت به گذشته اشاره میکند و میگوید: امروزه با زوجهایی به مشاوره مینشینم که قید و بندهای زندگی سنتی را رها کردهاند و این آغازی شده بر پایان زندگی مشترکشان.
او میافزاید: در این گونه پروندهها آنچه بسیار مشهود است نقش فضای مجازیست. متأسفانه گروهی از بلاگرها با ترویج فرهنگهای غربی، از جمله عادیسازی روابط دختر و پسر و نیز روابط میان زنان و مردان متأهل، فرهنگ اصیل ایرانی ـ اسلامی را به حاشیه رانده و فرهنگ نادرست غربی را جایگزین آن کردهاند.
بلاگری و فروپاشی آرام زندگیهای سنتی
یک مطالعه بومی انجامشده در سال ۱۳۹۹ در استان یزد، نشان میدهد که برخی آداب و سنتهای محلی تحت تأثیر فعالیت بلاگرها کمرنگ شده و سبک زندگی غربی در برخی موارد بر سنتهای بومی ارجحیت یافته است.
در پژوهشی دیگر، ۴۱ درصد از جوانان یزدی اعلام کردهاند که تحت تأثیر بلاگرهای پایتخت، پوشش محلی خود را کنار گذاشته و الگوی پوشششان تغییر کرده است.
از دیدگاه جامعه شناسان تأثیر بلاگرها در فضای مجازی کاملاً ملموس است؛ بهویژه در حریمزدایی، در نمایش شیوههای خاص زیستن، راه رفتن، صحبت کردن و حتی نوع تعاملات اجتماعی.
آنها میگویند: در لایههای عمیقتر، بسیاری از معناهایی که پیشتر به خانواده، باورها و اعتقادات داده میشد، کمرنگ یا تهی شده است. زندگی دیگر آن معنای عمیق، پایدار، دینی، مذهبی و سنتی گذشته را ندارد و بیشتر بر اساس توافقهای شکننده و کوتاهمدت پیش میرود، توافقهایی که الزاماً پایدار نیستند.
دوگانگی ارزش ها، پیامد ترویج تبلیغات بلاگرها
در مانتو فروشی تناقضی عجیب دیدم، مادری که چادر به سر داشت و دختر جوانش کلاه!
از نوع نگاه و انتخابهای مادر مشخص بود که پوشش دختر و انتخابهایش که برگرفته از مد تبلیغ شده توسط افرادی خاص در فضای مجازی بود را قبول ندارد، اما از سر ناچاری همراهی میکند.
بر پایه یک پژوهش، ۶۷ درصد از والدین ایرانی اعلام کردهاند که سبک زندگی نمایشدادهشده توسط بلاگرها با ارزشهای خانوادگی آنها در تعارض است.
یک روانشناس اجتماعی میگوید: نمایش سبکهای زندگی متفاوت و گاه افراطی توسط بلاگرها، که با هنجارهای عرفی و دینی جامعه همخوانی ندارد، در درازمدت باعث تغییر نگرش نسل جدید به ارزشهای بومی میشود.
شریفی یزدی با اشاره به تاثیر فعالیت بلاگرها در ایجاد فقر فرهنگی در جامعه بیان میکند: از سوی دیگر تفاوت میان آنچه توسط این افراد به جامعه ارائه میشود با فرهنگ بومی کشور یک تناقض را برای مردم ایجاد میکند.
او میافزاید: مردم در کنار فرهنگ غنی جامعه با یک موضوع مطلوب و خواستنی مجازی نیز روبهرو میشوند که بحران هویت فرهنگی، دوگانگی ارزشی و ناهنجاریهای رفتاری را در پی خواهد داشت.
سایه تهدید تجملگرایی بر سر ارزشهای اجتماعی
بسیاری از بلاگرها زندگی خود را بهگونهای نمایش میدهند که مملو از رفاه، آرامش، زیبایی و موفقیت است. این تصویرسازی، بخصوص برای مخاطبان جوان و زنان خانهدار، موجب شکلگیری انتظاراتی غیرواقعی از همسر، فرزند، درآمد، ظاهر، خانه و روابط میشود.
مجید ابهری، آسیبشناس اجتماعی میگوید: تمرکز بر تجمل ممکن است ارزشهای سنتی و فرهنگی را تحتتأثیر قراردهد.
او میگوید: رقابت برای دستیابی به تجملات میتواند به افزایش اضطراب در افراد منجر شود، بهویژه جوانان که تحت فشار برای تطابق با استانداردهای اجتماعی قرار دارند.
این نمایشهای خاص ازثروت به شاخص سنجش و مقایسه در خانوادهها تبدیل شده است موضوعی که استاد جامعه شناسی دانشگاه یزد به آن اشاره میکند.
علی نژاد میگوید: مقایسه اجتماعی که زمانی محدود به همسایه و همکلاسی بود، امروز بهواسطه فضای مجازی تشدید و به «دیگریِ تعمیمیافته» تبدیل شده است، بدون آنکه افراد شرایط، ظرفیتها، قابلیتها، امکانات، محدودیتها و چالشهای واقعی زندگی خود را معیار قرار دهند، که این امر تبعات سنگین و بلندمدتی به همراه دارد و خواهد داشت.
اما یک وکیل پایه یک دادگستری معتقد است جدای از این مسائل، بلاگران با نمایش زندگیهای لوکس و پرهزینه، باعث تزلزل پایههای زندگی بسیاری از خانوادهها شدهاند.
اسدی میگوید: در این میان، خانمهای زیادی با مقایسه زندگی خود با زندگی مرفه و نمایشی بلاگرها، نسبت به زندگی شخصی خود دچار دلزدگی و نارضایتی شدهاند و حتی با مقایسه همسران خود با همسران بلاگرها ـ از نظر نحوه کسب درآمد تمایل به جدایی در برخی از آنان شکل گرفته است.
رقابت ناسالم بر سر زیبایی
چهرهای عجیب داشت، نامش هم مانند چهره اش عجیب بود، ژاکلین که قبلا نامش محدثه بوده میگوید، میخواستم زیباتر باشم، بینیام را عمل و بارها روی گونه و لبهایم ژل تزریق کردهام، اما هنوز آنچه میخواستم نشده.
در کلینیک زیبایی، بجز ژاکلین چهرههای دلنشین دختران زیادی را میدیدم که میخواستند به گونهای دیگر باشند. وقتی با چند نفرشان صحبت کردم رد پای بیوتی بلاگرها را میشد دید.
یک کارشناس ارشد روانشناسی با استناد به پژوهشها میگوید: در گروه سنی ۱۸ تا ۲۵ سال، حدود ۴۳ درصد از جوانانی که زندگی خود را با بلاگرها مقایسه میکنند، دچار کاهش رضایت از زندگی شدهاند.
رضائیان ابزارهای رسانهای، فیلترها و حتی نمایش جراحیهای زیبایی را موجب تشدید نارضایتی از بدن بهخصوص در میان دختران نوجوان عنوان میکند.
اسدی مشاور حقوقی نیز استفاده افراطی از لوازم آرایشی، انجام اعمال جراحی و تزریقها در صورت و بدن توسط بلاگرها را یکی از دلایل اصلی رقابت ناسالم میان بانوان میداند، رقابتی که نه در جهت آراستگی شخصی، بلکه در مسیر خودنمایی و تبرّج در فضای مجازی شکل گرفته است.
بلاگرها آنگونه هستند که میبینیم یا آنگونه که میخواهند ببینیم؟
یک بلاگر خانم در مصاحبهای میگفت: من تا حالم خوب نباشد جلوی دوربین نمیآیم، قرار نیست همیشه آراسته باشم قطعا زمانی خود را به نمایش میگذارم که هم از لحاظ روحی آرام بوده و هم آراستگی ظاهری داشته باشم.
از همین صحبتها میتوان فهمید آنچه توسط بلاگرها میبینیم الزاما همان چیزی نیست که وجود دارد.
گاهی پشت هر صفحه درخشان، انسانی نفس میکشد که میخواهد دیده شود و تأثیر بگذارد. این دیدهشدن اگر سالم باشد، میتواند مانند رنگینکمانی از نور باشد.
اما اگر اصالت اولیه حفظ نشود که اکثر بلاگرها نیز آن را حفظ نکردهاند آثار سوئی دارد که اقشار جامعه را درگیر کرده و آیندهای نگران کننده را رقم میزند.
طنز، فحاشی یا فریب؟ مرزهای گمشده بلاگری
تولید محتوای عامهپسند، گاه همراه با شوخیهای سطحی، فحاشی یا بددهانی، به ابزاری برای جلب توجه تبدیل میشود؛ چراکه بازخورد بالایی دریافت و نوعی ارضای کاذب ایجاد میکند. برخی بلاگرها اساساً بر چنین محتواهایی متمرکز شدهاند و متأسفانه با استقبال قابل توجهی هم مواجهاند.
بلاگرها با استفاده از موسیقیهای نوستالژیک، شوخی، طنز، رفتارهای نمایشی و گاه خارج از عرف، تلاش میکنند مخاطب را جذب کنند.
علی نژاد جامعه شناس میگوید: ترکیب مصرفگرایی، فضای مجازی و تغییرات هویتی باعث شده شیوهای خاص از گفتار گسترش پیدا کند، گفتاری احساسی، هیجانی و کوتاهمدت.
اگر این روند بدون ضابطه ادامه یابد، خردهفرهنگهای مسئلهدار و حتی بزه کارانه شکل خواهد گرفت.
او معتقد است، متأسفانه در ایران این فضا رها شده و نبود قوانین شفاف، این آسیبها را تشدید کرده است.
وی ادامه میدهد نه رهاشدگی فرهنگی درست است و نه سختگیریهای ایدئولوژیک. آنچه لازم است، کار کارشناسی، قوانین منطقی، شفافیت مالی، حذف ادبیات لمپنی و پاسخگویی اجتماعی بلاگرهاست.
وقتی محتواهای بی محتوا به الگوهای موفقیت تبدیل میشوند
نگرانی در نگاه پدر و مادری که به مرکز مشاوره آمده بودند موج میزد، مسعود پسر ۱۷ ساله شان به یکباره درس و مدرسه را رها کرده بود و به قول خودش میخواست بلاگر شود.
بلاگرهایی که از محتوای بی محتوایشان درآمدهای نجومی کسب میکنند وبا نشان دادن زندگیها تجملی خود، رسیدن سریع و بدون زحمت به ثروت، آیندهای مبهم برای امثال مسعودها ساختهاند و باعث شده آنها راحتترین و بی هدفترین مسیر را برای اشتغال و درآمدزایی انتخاب کنند.
آنگونه که رضائیان، درمانگر نوجوان و خانواده میگوید: در یک پژوهش، حدود ۲۲ تا ۲۳ درصد از نوجوانان شرکتکننده، شغل بلاگری را بهعنوان شغل اول آینده خود ترجیح دادهاند.
البته دور از ذهن هم نیست چراکه هم اکنون ایران دومین کشور با بیشترین تعداد بلاگر در جهان است. از نظر سهم اینفلوئنسرها از کل جمعیت شاغل در رتبه دوم و از نظر سهم جهانی اینفلوئنسرها پس از برزیل و هند و آمریکا رتبه چهارم را دارد.
سبکهای نوین زیستن، زنگ خطر برای نسلهای آینده
سرعت رشد و رسوخ فضای مجازی در زندگیهای امروزی را با تغییرات زیادی که در زندگیها و روابط ایجاد شده است به راحتی میتوان دید.
اما اینکه نسل آینده با این فضا به کجا سوق داده خواهند شد قابل تامل است.
علی نژاد میگوید: بهنظر میرسد نسلهای آینده حتی با مشکلاتی عمیقتر از نسل ما مواجه خواهند شد. ما شاهد افزایش آسیبهای اجتماعی از جنس طلاق، عدم ازدواج، تجرد زیستی و اشکال جدیدی از زیستن مانند ازدواجهای سفید خواهیم بود.
این استاد جامعه شناسی میافزاید: اینها سبکهای جدیدی از زیستن هستند که تازه نشانههای اولیه خود را بروز دادهاند.
سواد رسانهای حلقه مفقوده مواجهه با بلاگری
بلاگر یک شمشیر دولبه است؛ هم میتواند مفید و اثرگذار باشد و هم آسیبزا و مسئلهساز
روانشناسان و جامعه شناسان معتقدند حذف بلاگرها راهحل نیست. حذف، خود مسئله میآفریند، اما غفلت از آثار مخرب آن، تهدیدی جدی برای سلامت روان، بافت اجتماعی و سرمایههای انسانی نسل آینده خواهد بود.
یکی از راهکارهای عملی میتواند این باشد که از بلاگرهای شناختهشده، بومی و اثرگذار دعوت شود تا سواد رسانهای و بلاگری سالم را آموزش دهند و در رسانههای رسمی نیز حضور داشته باشند تا الگوهای درست تقویت شود.
در اینجا نقش نهادهای فرهنگی و رسانهای بسیار مهم است. اگر قرار است در برابر این جریانها ایستادگی شود، این کار تنها با تولید «گفتمان رقیب» ممکن است.
بلاگر، در نهایت، یک گوینده یا حامل پیام است؛ آنچه اهمیت دارد، اندیشه و گفتمانی است که پشت او قرار میگیرد. اگر این گفتمان قوی، منسجم و متناسب با زبان امروز باشد، میتواند در برابر جریانهای مسلط فرهنگی اثرگذار باشد.
نویسنده: مطهره دشتی