خبر یزد - ایسنا / جان مارتینز برنده جایزه نوبل فیزیک سال 2025 در گفتوگویی با آدام اسمیت از بنیاد نوبل که بلافاصله پس از اعلام خبر جایزه ضبط شده است، درباره هیجان یادگیری نحوه بررسی مسائل با همکاران برنده جایزه خود، جان کلارک و میشل دوورت در چهار دهه پیش صحبت میکند و اینکه چگونه آن تجربه به او آموخت که هنگام ساخت آزمایشگاهها در دانشگاه و صنعت باید روی چه چیزی هدفگذاری کند.
کمیته نوبل، جایزه نوبل فیزیک امسال را به جان کلارک (John Clarke)، میشل اچ. دوورت(Michel H. Devoret) و جان ام. مارتینز (John M. Martinis) برای کشف «پدیده تونلزنی مکانیکی کوانتومی در مقیاس ماکروسکوپی و کوانتیده شدن انرژی در یک مدار الکتریکی» اهدا کرد. در ادامه مصاحبه آدام اسمیت از کمیته نوبل را با یکی از برندگان نوبل فیزیک 2025، جان ام. مارتینز میخوانیم.
بازار ![]()
جان ام. مارتینز: سلام، جان مارتینز صحبت میکند.
آدام اسمیت: سلام، آدام اسمیت از وبسایت جایزه نوبل هستم.
مارتینز: عالی. ممنون. خوشحالم که با شما صحبت میکنم.
اسمیت: مایه افتخار است که با شما صحبت کنم و تبریک میگویم بابت دریافت جایزه نوبل.
مارتینز: بله، صادقانه بگویم صبح جالبی بود، ولی بله، احساس عجیبی است. واقعا احساس شگفتانگیزی است.
اسمیت: خب، خبر چطور به شما رسید؟
مارتینز: داستانش کمی خندهدار است. همسرم تا ساعت سه صبح مشغول خواندن کتاب بود. من زود خوابیدم و ناگهان او شروع به دریافت تماسهای تلفنی کرد. او در اتاق دیگری بود. بنابراین تماسها را پاسخ داد و از طرف رسانهها مورد پرسوجو قرار گرفت. او متوجه شد که موضوعی در جریان است، اما همسرم خیلی مهربان است، بنابراین برای چند ساعت مرا بیدار نکرد، چون میدانست که به خواب نیاز دارم که واقعا کار درستی کرد. بنابراین من ساعت 5:30 بیدار شدم و ساعت 6 برخی خبرنگاران به خانهام آمدند تا با من مصاحبه کنند و از آن زمان به بعد، تماسها و ایمیلها مدام ادامه داشته است، ولی واقعا تجربه جالبی بوده است.
اسمیت: فوقالعاده است. چقدر خونسردی و آرامش در مواجهه با این خبر داشته است. تاثیرگذار است.
مارتینز: بله، موافقم. همسرم خیلی مهربان است و مراقب من است، بنابراین میدانست چه چیزی برای من بهتر است. ولی بله، عالی است. البته دیشب اصلا نخوابید.
اسمیت: اوه امیدوارم آن کتاب ارزشش را داشته باشد.
مارتینز: بله، مشکلی نیست. او خوب است.
اسمیت: هر برنده جدید نوبل نیاز به یک محافظ دارد و شما قطعا آن را دارید.
مارتینز: درست است. بله، او مسئول دفتر مطبوعاتی من هم بوده، تماسها را غربال کرده است. تجربه جالبی بوده است. از مصاحبهها لذت بردم و ایمیلهای زیادی دریافت کردهام و خیلی از افرادی که سالها ندیده بودم، تبریک گفتهاند و برخی از دانشجویان سابقم هم تبریک گفتند. خیلی خوب و مهربانانه بود.
اسمیت: این خیلی خوب است. آیا فرصت کردهاید درباره معنای این جایزه برای خودتان فکر کنید؟
مارتینز: میدانید، نمیتوان امیدوار بود که نوبل را برنده شوید. این دستاورد خیلی بالاست. ولی من واقعا سپاسگزارم که این موضوع دیده شد. ولی از طرف دیگر، آنچه برایم هیجانانگیز است، این است که احتمالا هزاران دانشمند دیگر روی محاسبات کوانتومی و بیتهای ابررسانا کار میکنند و همه آنها بهطور معنیدار مشغول کار روی مکانیک کوانتومی هستند تا تمام این فیزیک زیبا را درک کنند. برای من، هیجانانگیزترین بخش همین است که ما آزمایشهایی انجام دادیم که واقعا منجر به علم زیادی شد و این بهترین بخش آن است. بله، خوب است که برای کاری که آن زمان انجام دادیم، مورد تقدیر قرار بگیریم و تجربه کار با میشل دوورت و جان کلارک برای من بسیار جالب بود؛ اینکه بهعنوان یک دانشمند آموزش ببینم، یک آزمایش عالی انجام دهم و با افراد فوقالعاده کار کنم، واقعا هیجانانگیز بود و قدردان این آشنایی هستم.
اسمیت: وقتی امروز با جان کلارک صحبت کردم، میگفت چقدر آن زمان فوقالعاده بود. میگفت چقدر شما و میشل درخشان بودید و چگونه بر یکدیگر تاثیر گذاشتید. واقعا لحظهای ویژه بود.
مارتینز: بله، قطعا. همه ما ایدههای مختلفی ارائه دادیم و آن زمان واقعا وقتی بود که فیزیک این سیستم، حتی بهعنوان یک آزمایش مایکروویو درک نمیشد. ما باید ابتداییترین مفاهیم را درک و اصلاح میکردیم. کار با جان و میشل باعث شد سریع بفهمیم چه کاری باید انجام دهیم و ابزار درست را بهدست آوریم. جان رهبر بزرگی بود و من هر روز با میشل کار میکردم. این تجربه بسیار تاثیرگذار بود. واقعاً تجربهای فوقالعاده بود. همین که با این افراد در ابتدای کارم کار کردم، برایم ارزش زیادی داشت و خوشبختانه در طول کارم تجربههای مشابه دیگری هم داشتهام، اما همیشه میخواستم نگاه کنم و ببینم آیا میتوان روحیهای که آنجا دیدم را بازتولید کرد و سعی کردهام در طول حرفهام همین کار را انجام دهم.
اسمیت: بله، خوب است که بدانید هدف شما چیست. عالی است. همانطور که گفتید، طی 40 سال گذشته، موضوع از یک سؤال ذهنی به چیزی تبدیل شده که حالا بیشتر یک سؤال کاربردی است.
مارتینز: درست است.
اسمیت: میدانم که اکنون با شرکت جدیدتان Collab قصد دارید اولین کامپیوتر کوانتومی عملی جهان را بسازید.
مارتینز: درست است.
اسمیت: این هنوز هم چالش بزرگی است. فکر میکنید بزرگترین چالش چیست؟
مارتینز: خب، چالشهای زیادی وجود دارد و این همان چیزی است که سخت است. دیدگاه من پس از ترک گوگل و راهاندازی شرکت خودم این است که ساخت یک کامپیوتر کوانتومی بهخاطر مهندسی سیستم، کمی سختتر از چیزی است که دانشمندان فکر میکنند. ساخت یک کامپیوتر قدرتمند سخت است. ما بهطور ویژه روی تولید بیتهای کوانتومی و انجام آن بهتر از وضعیت فعلی تمرکز کردهایم. من از بودن در دانشگاه و حتی کار در گوگل لذت بردم، اما اکنون واقعا از فکر کردن عملی درباره آنچه باید انجام دهیم و افرادی که باید با آنها همکاری کنیم، لذت میبرم تا تمام قطعات را کنار هم بگذاریم و یک کامپیوتر کوانتومی بهصورت اقتصادی و مقرونبهصرفه بسازیم. درست مانند آزمایشگاه جان کلارک در برکلی چهار دهه پیش، موضوع گردهم آوردن افراد درست در زمان درست با مهارتهای درست است.
اسمیت: درست است. افراد درست، بله. درست است. افراد درست در زمان درست و تمرکز روی آن و اکنون اینجا هم افراد درست در زمان درست هستند، ولی همچنین شرکتها و فناوریهای درست هم اهمیت دارند. همچنین همکاری با افراد مختلف با مهارتهای متفاوت مهم است.
مارتینز: بله، به نظر جالب میآید و همه چیز درباره کنجکاوی ذهنی است و بسیار سرگرمکننده است.
اسمیت: واقعا خوشحال شدم که با شما صحبت کردم و دوست داشتم طولانیتر صحبت کنم، اما میدانم افراد زیادی منتظر هستند تا با شما صحبت کنند. پس واقعا مایه خوشحالی بود و برای این روز فوقالعاده آرزوی موفقیت دارم.
مارتینز: بله، بله، عالی است. ممنون.
اسمیت: خوب، به زودی صحبت میکنیم.
مارتینز: خوشحالم که با شما صحبت کردم.
اسمیت: ممنون، خداحافظ.
مارتینز: خداحافظ.